📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ع ۲
عشقم کَنَد ز جای اگر بیستون شوم
ویران دلی که در پی آبادی مناست
#فغانی_شیرازی عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست
کی به مسجد سزد آن شمع که بر خانه رواست؟
#بهار_خراسانی عاشق آناست که فکر سروسامانش نیست
پیرهن گر به تنش هست گریبانش نیست
#نادم_لاهیجی عاشق آناست که غمگین زیَد و شاد بمیرد
همۀ عمر بوَد بنده و آزاد بمیرد
#یحیی_لاهیجی عاشق یک جهت آناست که روزی صد بار
میرد از درد و نگاهی سوی درمان نکند
#قصاب_کاشانی عاشق آن نیست که هر لحظه زند لاف محبّت
مرد آناست که لب بندد و بازو بگشاید
#قاآنی_شیرازی عمرم چنان گذشته بهسختی که مرگ را،
فرصت نکردهام که کنم آرزو هنوز
#مسعود_فرزاد عمر چون سیل و عدم دریا و ما خار و خسیم
در رکاب سیل، خار و خس بهدریا میرود
#صائب عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام فردا چرا؟
#شهریار عمریست تا به یاد تو شب روز میکنم
تو خفتهای که گوش به آه سحر کنی
#سعدی عاشق به درد، چاره کند باز درد را
شویم به اشک چشمِ خود از چهره گرد را
#طاهر_قزوینیعذرخواه معصیت اشک پشیمانی بساست
نامۀ خود را به دست ابر رحمت دادهام
#صائب عیار گفتگوی او نمیدانم همین دانم
که در فریاد آرد بوسه را لبهای خاموشش
#صائب عالمی چون سیرچشمی نیست بر خوان وجود
هست هر موری در این وادی سلیمان دگر
#صائب عهد همه بشکستم در مستی پیمانت
دامن مکش از دستم، دست من و دامانت
#فروغی_بسطامی عرق شبنم گل خشک نگشتهست هنوز
مگذارید که گلچین به شتابش ببرد
#صائب عشق، یکرنگی تقاضا میکند، این روشن است
ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را؟
#صائب عشق من با گل رخسار تو امروزی نیست
دیرسالیست که من بلبل این بستانم
#سعدی عشق میگویم و چون شمع لبم میسوزد
راز پنهان من امشب بهزبان افتاده است
#حزین_لاهیجی عشق مینازد به حسن و حسن مینازد به عشق
آری آری این دو معنی عاشق یکدیگرند.
#هلالی_جغتایی #مشاعرهخاکستر ققنوس