📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#ک ۱
کنون کز گلشن چشمم گل اندوه میروید
چه جای شکوه دیگر از نسیم سرد پاییزی
#علیرضا_تبریزی کمند مهر چنان پاره کن که گر روزی
شوی ز کرده پشیمان، بههم توانی بست
#محتشم_کاشانی کجا روم که ببینم ترا، نمیدانم
به جستجوی تو امشب به خواب هم رفتم!
#خالص_مشهدی کجا بودی؟ که امشب تا سحر در فکر گیسویت
دلم خواب پریشان دید و من تعبیرها کردم
#نجیب_کاشانی کسیکه قیمت ایّام وصل نشناسد
ببایدش دو سه روزی مفارقت کردن
#سعدی کمتر از ذرّه نهای پست مشو، عشق بورز
تا به خلوتگه خورشید رسی چرخزنان
#حافظ کسی عاشق بوَد کز آتش سوزان نپرهیزد
به راه عشق نتوان بودن از پروانهای کمتر
#مانی_شیرازی کس نجست از دل گمگشتۀ ما هیچ نشان
مو به مو هر چه سر زلف ترا شانه زدند
#فروغی_بسطامی کوته آن زلف سیه بهر چه، ای ماه کنی؟
رشتۀ جان خلایق زچه کوتاه کنی؟
#الفت_کردستانی کمند زلف در گردن گذشتی روزی از صحرا
هنوز از دور گردن میکشد آهوی صحرایی
#صائب کوته شدن زلف تو ای ماه خوشاست
برچیدن دام از سر راه خوشاست
کوتاه شد آن دو زلف زرّین و خوشم
کاین رشتۀ آرزوست، کوتاه خوشاست
#علی_اشتری کند گر آرزوی دیدنت آیینه، جا دارد
که از خورشیدِ رویت در برابر، رونما دارد
#کلیم_کاشانی که داد آینه را تا در او نگاه کنی؟
به حسن خود نگری، روز ما سیاه کنی
#وصال_شیرازیکار اغیار چو از بوسه رساندی به کنار
بهر ما هم نگهی تا سر مژگان برسان
#کلیم_کاشانی کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاهدار دلی را که بردهای به نگاهی
#فروغی_بسطامی کنار و بوس و آغوش تو ارزانی به بیدردان
که من دنیای دردم، عاشقآزاری دلم خواهد
#یزدانبخش_قهرمان کنج قفس گرفت دلم کاش میوزید
بادی که بوی خار و خس آشیان دهد.
#بهادر_یگانه#مشاعرهخاکستر ققنوس