📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#الف ۳
این شاخهی رَز دهنده دستی بودهست
این می لب لعل میپرستی بودهست
این نشئه که جان شیفتهی حالت اوست
طرز نگهی ز چشم مستی بودهست.
#طراز_یزدی از نگاهش دارم امّیدِ وصالی زآنکه گاه
میرود صیّاد از پی صیدِ پیکان خورده را.
#ابوالحسن_فراهانی اگر صد بار سوزی باز بر گِرد سرت گردم
نیَم پروانه کز یک سوختن بر دست و پا افتم.
#نظیری_نیشابوری از در و دیوار میگیرم سراغ مرگ را
رهنوردِ ماندهام در آرزوی منزلم.
#کلیم_کاشانی آرزو دارم که یک روز آورم بیغم بسر
ای فلک امروز محنتهای فردا میکشم.
#قیدی_کرمانی استخوانم نیز خاکستر کند گر سوز هجران
چون غبار آرزو بر طاق ایوانت نشینم.
#بیریای_گیلانی اگر بهدامن وصل تو دست ما نرسد
کشیدهایم در آغوش آرزوی ترا.
#حزین_لاهیجی از خدا میطلبم عمر درازی چون زلف
که به صد چشم کنم سَیر سراپای ترا.
#صائب آنکه دائم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد.
#طاهر_نایینی از یاد تو برنداشتم دست هنوز
دل هست به یاد نرگست مست هنوز
گر حال مرا حبیب پرسد گویید
بیمار غمت را نفسی هست هنوز.
#شهریار از خرابی میگذشتم منزلم آمد بهیاد
دست و پا گم کردهای دیدم دلم آمد بهیاد
سر بههم آورده دیدم برگهای غنچه را
اجتماع دوستان یکدلم آمد بهیاد.
سلطانعلیبیگ
#رهی_شاملو آتش افسردهای از کاروان وا ماندهام
همرهانِ رفته خاکستر نشینم کردهاند.
#واهب_اصفهانی ای دوست اگر با تو نشینم میرم
ور از تو مفارقت گزینم میرم
القصّه چنانم که رخ خوب ترا
بینم میرم و گر نبینم میرم.
#هجری_قمیاز گلشن وصالت یک گل نچیدم امّا
صد نیش خار خوردم از دست باغبانت.
#عندلیب_کاشانی#مشاعرهخاکستر ققنوس