📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی ۱۳
#الف ۱۳
ابروی کجت که دل بَرو مشتاقاست
محراب شهان و قبلهی آفاقاست
طاقاست ولی به بدنشینی جفت است
جفت است ولی ز بیقراری طاقاست
#قاآنی_شیرازی از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نباشم باز عاقل کن مرا
#صائب آن دوست که عهد دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامان در دست
میگفت دگرباره بهخوابم بینی
پنداشت که بعد از او مرا خوابی هست
#سعدی امشب زغمت میان خون خواهم خفت
وز بستر عافیت برون خواهم خفت
باور نکنی خیال خود را بفرست
تا در نگرد که بی تو چون خواهم خفت
منسوب به
#حافظ ای گل شوخ که در شیشه گلابت کردند
هیچ یادت ز اسیران قفس میآید؟
#صائب از گلم، خار به دل میخلد افسوس که نیست
پروبالی که گریزم به شکاف قفسی
#نظیری_نیشابوریازبسکه در گلستان، ذوق اسیریام بود
شكل قفس نهادم بنیاد آشیان را
#واله_اصفهانی از تنگی قفس نتوان ناله بر کشید
هر نالهام گره شد و راه نفس گرفت
#خرم_خراسانی آن چشم مست و غمزهی هشیار را ببین
در عین خواب دولت بیدار را ببین
#صائب اگر خون دو عالم را بریزد
همین بس عذر چشم او که مست است
#مخلص_کاشانی از چشم خود بپرس که ما را که میکشد
جانا گناه طالع و جرم ستاره نیست
#حافظ از یک نگاه هستی من برد از میان
مانند آفتاب که بر شبنم اوفتد
#ذوقی_اصفهانی آنکه از چشم تو افکنْد مرا بیتقصیر
چشم دارم به همین درد گرفتار شود
#صائب اگرچه گردش چشمت بلای جان مناست
مباد آنکه ز من این بلا بگردانی
#مجمر_زوارهای آخر مهر و محبّت نه همین سوختن است
تا چهها بر سر خاکستر پروانه رود
#ذوقی_اردستانی از جرم عشق پیش کسم گرچه راه نیست
یارب تو آگهی که محبّت گناه نیست
#هدایت_طبرستانی ای که با درد محبّت زندگانی میکنی
روزگارت خوش که عیش جاودانی میکنی
#ابوالحسن_ورزی #مشاعرهخاکستر ققنوس