📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#آ ۳
آخر آن غنچهدهن سرو گلستانیِ ما
پرده برداشت ز روی غم پنهانیِ ما
#علاءالدین_مساعدآخرالامر لگدکوب نماید همه را
توسن عمر مپندار که رام من و توست
#فضلالله_گرگانی آخر ای دریا، تو هم چون من دل دیوانه داری
موج در کف، شور در سر، نالۀ مستانه داری
#ضیا_قاریزاده (افغانستانی)
آخر ای عهدشکن یار، به یاد آر درست
شرط و پیمان وفایی که میانِ من و توست
#دهقان_کرمانی آخر به باد دادی ویرانۀ دلم را
آری به کشورِ دل، تو پادشاه بودی
#سایه_گیلانی آخر به چه گویم هست از خود خبرم؟ چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم؟ چون هست
#حافظ آخر به دستِ غیر فتاد آن گلی که من
با اشک چشم و خون دلش پروریدهام
#جلالالدین_همایی (سنا)
آخر چگونه جسم مرا خاک میکنند
کز من به غیر ناله و خون جگر نماند
#منیر_طه آخر دلم در آتش حسرت کباب شد
این خانه تا فتاد به دستت خراب شد
#محمدرضا_معالی آخر شبی هم ره ببر بر خانه من
یک شب بیا دزدانه در کاشانۀ من
#نقیبیان (ستاره)
آخر غمش به خونْ دل ما را کشید و رفت
مسکینْ دلم، اسیر دلم، بینوا دلم
#دکتر_نقیپور آخر قرار زلف تو با ما چنین نبود
ای مایۀ قرارِ دلِ بیقرار من
#شهریار آخر نگهی به سوی ما کن
دردی به ارادتی دوا کن
#سعدی آخر نه کم ای دوست از دشنام و عتابی
صد نامه نویسم ندهی از چه جوابی
#طرب_نایینی آخرین روزِ جوانی مرد و رفت
عشق او در من نمیمیرد هنوز
#مهدی_حمیدی_شیرازی#مشاعرهخاکستر ققنوس