📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۲۱
از ما به جز نسیم که برگ شکوفه برد
در کوی عشق، نامهرسانی نمانده است
#سیمین_بهبهانی از ما گلۀ بیثمری کس نشنیدهست
هرچند که چون بید سراپای زبانیم
#صائب از ماهِ روی او همه آفاق روشن است
جایی که تیره است همین کلبۀ من است
#عشرت اگر افسانهاش گویم مرا با او سری باشد
کشد پروانه جایی پر کهاش روشنگری باشد
#عباس_طلوعی_اشلقی از محَن افسرده شد دل در بهار زندگی
پیش چشمم چون خزان شد لالهزار زندگی
#حسین_شهبازی از مردم بداصل نیاید هنرِ نیک
کافور نخیزد ز درختان سپیدار
#منوچهری_دامغانی از مرگ رقیبان تو خرّم نتوان بود
دلشاد به مرگ همه عالم نتوان بود
#اهلی_شیرازی از مروّت نیست منع صوفی از ذکرِ بلند
مُهرِ خاموشی در آتش چون زند بر لب سپند؟
#صائب از مشرق بناگوش، خندید صبح پیری
ما تیرهروزگاران، در سیر ماهتابیم
#صائب از مقام آدمیت دور میباشد اگر
دشمنی را برگزیند کس به جای دوستی
#حسین_رنجکش (سرور)
از مکافات بیندیش که در شرعِ وفا
گردنِ شمع به خونخواهی پروانه زدند
#وصال_شیرازی از مکافات عمل غافل مشو کآخر نسوخت
پای تا سر شمع گر خود سوخت پر، پروانه را
#بسمل_شیرازی از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو
#سعدی از من بوَد او چنان گریزان
كز سينۀ غنچه بو گریزد.
#نواب_صفا#مشاعرهخاکستر ققنوس