📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۵۷
ای لالهروی گرچه نباشی کنار من
بیرون نمیروی ز دل داغدار من
#دولتآبادی (حسام)
ای لعبتِ خندان لب لعلت که مزیدهست
وی باغِ لطافت به رویت که گَزیدهست
#سعدیای ماهتاب، عارضِ تابان کیستی؟
ای لاله، برگِ چهرۀ جانان کیستی؟
#ناصر_عاملی ای مدعی از من بگذر، این همه تمکین
گر میکنم از حرمت می میکنم امشب
#جواهری_وجدی ای مرغ دل به گوشۀ دام و قفس بساز
پرواز و باغ قسمتِ بال و پر تو نیست
#لاادری ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز
کان سوخته را جان شد و آواز نیامد
#سعدی ای مطربِ جان، چو دف به دست آمد
این پرده بزن که یار مست آمد
#مولانا ای مقیمِ دل که امشب شمع این کاشانهای
میهمانت کی توان خواندن که صاحبخانهای
#صغیر_اصفهانی ایمن به جان خویش نشستن ز ابلهیست
آنجا که نقش راهبر و راهزن یکیست
#مشفق_کاشانی ای منتظر، غمین مشو، قدری تحمل بیشتر
گَردی به پا شد در افق گویی سواری میرسد
#مفتون_امینی ایمن ز سنگ حادثه چون شاخۀ خم است
هر کس که بر تواضع و تکریم خود گرفت
#مرتضی_طائی_شمیرانی ای موج پُر از شور که بر سنگْ سرت خورد
برخیز فدای سرت انگار نه انگار
#فاضل_نظریای مهرِ تو بر دلها وی مُهر تو بر لبها
وی شور تو در سرها وی سرِّ تو در جانها
#سعدیای مه ز رویْ پرده برافکن که شب رسید
پایان قصّۀ غم و رنج و تعب رسید
#بقا_خراسانی#مشاعرهخاکستر ققنوس