📚 ابیات کتاب مشاعره
گزینش مهدی سهیلی
#چ ۶
چه غصّهها که نخوردم زآشنایی تو
خدا ترا به کسی یارب آشنا نکند!
#وحشی_بافقی چو شب پنهان خیالت در دل ناشاد میآید
نهانی آمدنهای تو سویم یاد میآید
#والهی_قمی چون خَم شدم که پای تو بوسم پی وداع
رفتی و قامت منِ مسکین خمیده ماند
#پژمان_بختیاری چنان لطیف مزاجی که جای بوسه بمانَد
اگر نسیم صبا برگ یاسمینِ تو بوسد
#فغانی_شیرازی چو آن نسیم که با غنچه میشود گستاخ
به زور بوسه گشایم دهان تنگ ترا
#پیام_اکبرآبادیشرفالدین علی
چون عزم رفتن از برم آن سیمتن کند
من دانم و دلم که چه با جان من کند
#مشربی_قمی چه شود به چهرۀ زرد من نظری برای خدا کنی
که اگر کنی، همه درد من، به یکی نظاره دوا کنی
#هاتف_اصفهانی چو آیم جانب کوی تو صد منزل یکی سازم
وگر بیرون روم در هر قدم صد جا کنم منزل
#اهلی_خراسانیچنان طوطیصفت حیران آن آیینۀ رویم
که میگویم سخن امّا نمیدانم چه میگویم
#حیدر_هرویحیدر کلوچ (کلبچهپز)
چون گلِ چیده که در آب نگه میدارند
عکس رخسار تو در دیدۀ پُرنم دارم
#فرقتی_جوشقانی¹
ابوتراببیگ
چون غنچه اهل دل همه در خون نشستهاند
نظّاره کن که تنگدلان چون نشستهاند
#بیکسی_استرآبادی چو میدانم نمیآیی بههرجایی که من باشم
از آنرو همنشینِ غیر در هر انجمن باشم
#پریشان_قراگزلو چو بهغیرتم از اینهم که مرا حبیب باشی
ز کجاست تابِ آنم که تو با رقیب باشی؟
#صرفی_ساوجی چنان ز غیر تو بیگانهوار میگذرم
که گر بهخویش رسم از کنار میگذرم!
#مقیم_تبریزی چون روشنی نیافتم از چشم اختران
همچون شهاب در دلِ شبها گریختم
#مشفق_کاشانی چو به او رسم سخنها ز زبان غیر گویم
که بدین بهانه شاید که نگاه دارم او را
#میلی_مشهدی چنین رخی که تو داری حکایت گل چیست؟
فغان من چو شنیدی حدیث بلبل چیست؟
#جامی چو بلبل نغمه خوانم تا تو چون گل پاکدامانی
حذر از خار دامنگیر کن دستم بهدامانت
#شهریار چنان میل دل دیوانه را سوی تو میبینم
که هر جا گم شد او را بر سر کوی تو میبینم.
#بنایی_هرویکمالالدین
۱. در کتاب مشاعره و فضای مجازی نام شاعر این بیت،
ناشناس نوشته شده است. در مجموعۀ لطایفالخیال به نام
فرقتی ثبت است.
#مشاعرهخاکستر ققنوس