📚 ابیات کتاب مشاعره
انتخاب و تدوین امیراسماعیل آذر
#الف ۱۴
از دم سرد خزان بر گل صدبرگ نرفت
آنچه بر زخم من از مرهم کافور آمد
#صائب از دور، بر این خانۀ بگشوده نظر کرد
میریخت چو از هر طرفش آب، نیامد
#ابوالحسن_ورزی از دورنگیهای خود گل در گریبانم کنند
بیوفا یاران که بازی با دل و جانم کنند
#ابوالحسن_ورزی از دورویان در جهان آثار یک رنگی نماند
کاش زین گلزار این گلهای رعنا کم شود
#صائب از دوری تو این دل حسرتزده پژمرد
چون برگ گل تازه که از شاخه جدا ماند
دکتر
#حسین_احمدی از دوست به هر ذره که دیدم اثری بود
وز یار به هر سو که گذشتم خبری بود
#اورنگ_تهرانی از دو عالم دست کوته کن چو سرو آزادهوار
کان که کوتهدست باشد در جهان سروی شود
#خواجوی_کرمانی از دهنِ غنچهات ای تازه گل
قهقهۀ خنده شنیدن خوش است
دکتر
#ضیاءالدین_ناوی از دیر و حرم باشدشان روی به مقصود
زاهد زرهی پیر خرابات ز راهی
#نیاز_شیرازی از رخ و زلفین او شطرنجبازی کردهام
زآنکه زلفش ساج بود و روی او چون عاج بود
#سنایی از رشکْ اشکِ حاسدِ تو چون بَقم شده است
از رنجْ روی دشمن تو چو زریر باد
#انوری از رشک سوختم به رقیبان سخن مکن
گر میکنی تو را به خدا پیش من مکن
#صائب از رنگِ خونِ دشمن و از رنگِ خنجرش
گویی همی شقایق و نیلوفر آورد
#امیرمعزی از رنگِ زردِ ماست دلِ لالهزار خون
گر سرخ نیست چون گلِ حمرا قبای ما
#صائب#مشاعرهخاکستر ققنوس