تاریک شد هوا و تو رفتی به شهر نور
بی درد و ترس کردی از این زندگی عبور
از آن زمان که فاصله افتاد بین ما
هر شب به یاد قبل تو را میکنم مرور
یک چهره داشتی پر از احساسهای ناب
یک قلب مطمئن پر از ایمان و عشق و شور
دستی که از لطافت بسیار پینه داشت
عمری پر از شرافت و از کینهها به دور
رفتی اگر چه از نظر چشم ما ولی
از یاد ما نمیرود آن چشمه صبور
گفتی نمیدهد به کسی مهلتی اجل
خوابیده این شتر در هر خانهای به زور
کل من علیها فان وبیقی وجه ربک ذوالجال والاکرام
🌑🌑ضایعه درگذشت پدر بزرگم مرحوم حاج رضا میرزائی را به کلیه اعضای محترم خانواده ودوستان آشنایان از صمیم قلب تسلیت عرض می نمایم
🌑خداوند متعال روح پاکش را با مولایش علی (ع) محشور نماید وبه بازماند گان صبر جزیل عنایت فرماید
🌑زهره میرزائی وکیل پایک دادگستری وکار شناس ارشد حقوق خصوصی
🆔 @khondabgram#رسانه_مردمی_خندابگرام