#نیما اولین و آخرین باری است که در یک مجمع رسمی حاضر میشود و شعر میخواند که از این یک بار هم سخت پشیمان میشود.
چنانکه نوشته اند نیما در نسخهای از کتاب
#کنگره که متعلق به خود اوست، دور بعضی از جملات را خط کشیده و در حواشی آن، چیزهایی نوشتهاست. از جمله در حاشیهٔ سخنرانی دکتر
#حکمت و تقسیمبندی او از ادوار و اصناف شعر این روزگار، نوشته است: «چون حد و رسم شعر را نمیفهمد، به اصناف بندی اشعار پرداختهاست. همه هستند به جز
#نیمایوشیج و این مایهٔ افتخار است.»
و در حاشیهٔ سخنان
#خانلری که گفتهاست :«برای ایجاد تنوع و تازگی در شعر، هیچ راهی جز این نیست که دایرهٔ معانی را وسعت بدهیم. یعنی به سراغ حالات و عواطف شخصیتر و خصوصیتر برویم و برای بیان آنها صور ذهنی تازه و مناسب جستوجو کنیم» نوشتهاست: «این جوان
#شارلاتان، از آن خرفت سخنران بدتر است. اصلا دماغ شعر ندارد. آنچه را به خود او یاددادهام، وارونه بیان میکند. شعر قدیم ما سوبژکتیو است. باید بگوید صور عینی؛ توصیههای مرا خراب کرده است.»
سالها بعد نیما در دفتر
#یادداشت_روزانهاش چنین مینویسد: «خانلری به توسط همین
#احسان_الله_خان و رفقای او، اسباب کنفت کردن مرا در
#کنگرهٔ_نویسندگان کشیدهبودند...»
#قیصر_امینپور #سنت_و_نوآوری در
#شعر_معاصر:438
@ketabeabii