خواننده: خانم
#شهلا_سرشارتاریخچه دردناک شعر این
#ترانه:
در دوران کودکی و جوانی، ترانه دلنشین
#خراسانی، "یه دونه انار، دو دونه انار، سیصد دونه مروارید" همواره یکی از شادیبخش ترین نواهای جشنها در پیرامون من بود.
با این حال، این ترانه همواره برایم حزن آلود مینمود: "سیصد دونه مروارید! میشکنه گُل، میپاشه گُل، دختر قوچانی".
سال ها بعد، حدود سی و پنج سال پیش، متنی از کتاب
#تاریخ_نوین_ایران اثر پرفسور
#ایوانف، استاد تاریخ دانشگاه مسکو، که می توانست در پیوند با این ترانه باشد، با این مضمون توجه مرا به خود جلب کرد:
"در آن دوران (فئودالیسم، سیستم
#ارباب_رعیتی) دهقانان از کلیه حقوق و مزایا محروم بودند.
مالکان و حکام محلی بهطور آزادانه و خودمختار بر همه چیز حکومت میکردند و بنا به نظر و تشخیص خود محکمه تشکیل میدادند و به ضرر دهقانان رای میدادند و به میل خود عوارض و مالیاتهای جدید وضع میکردند.
مثلا در سال ۱۹۰۵ میلادی، مردم قوچان بر اثر خشکسالی نتوانستند مالیات آن سال را، که عبارت از هر فرد از سکنه ۱۲ من گندم بود، بپردازند. حاکم قوچان به جای این مالیات سیصد دختر قوچانی را بهجای گندم از مردم گرفت و به خانهای ترکمن فروخت."
سال ها پس از مطالعه این کتاب فرصتی پیش آمد تا با عزیزی از خطه قوچان دیداری داشته باشم.
او نیز با تائید ماجرای ذکر شده از کتاب "تاریخ نوین ایران"، گفت، که این ترانه غمناک محلی از زبان جوانی بیان می شود، که پیش از اعلام حکم مالکان با یکی از این دختران شیرینی نامزدی خورده بود.
این ترانه بیان احساسات آن جوان است در واپسین دیدار با عشق خود، که با چشمانی اشکآلود برای خداحافظی در مقابل او چهره مینماید.
اگر قرار به فغان برآوردن و برای کسی گریه کردن باشد، من بیشک برای این دختران معصوم سرزمینم اشک خواهم ریخت.
با شناخت این تاریخچه کوتاه، شاید بهتر بتوان حزن نهفته در این ترانه را درک نمود.
@ketabeabii