عاشقی بر من، پریشانت کنم
کم عمارت کن که ویرانت کنم
گر دو صد خانه کنی زنبوروار
چون مگس بیخان و بیمانت کنم
تو بر آنک خلق را حیران کنی
من بر آنک مست و حیرانت کنم
ور تو افلاطون و لقمانی به علم
من به یک دیدار نادانت کنم
تو به دست من چو مرغی مردهای
من صیادم دام مرغانت کنم
چند میباشی اسیر این و آن
گر برون آیی از این، آنت کنم
ای صدف چون آمدی در بحر ما
چون صدفها گوهرافشانت کنم
چون خلیلی هیچ از آتش مترس
من ز آتش صد گلستانت کنم
دامن ما گیر اگر تردامنی
تا چو مه از نور دامانت کنم
من همایم سایه کردم بر سرت
تا که افریدون و سلطانت کنم
هین قرائت کم کن و خاموش باش
تا بخوانم، عین قرآنت کنم!
#دیوان_شمس#مولانا@ketabeabii