سخن عشق

Channel
Logo of the Telegram channel سخن عشق
@JananetoPromote
92
subscribers
10.4K
photos
281
videos
18
links
فدای تو که جانِ جانِ جانى" ت♥️و تمنای منو یار منو جان منی پس بمان تا که نمانم ب تمنای کسی 🏮مولانا @Jananeto
‌‌‌                           
یک شهر ترا در چشم
یک دیده ترا بر دل
یک دل ترا عاشق
بازآی
برقصانی
این شعله ی عاشق را


     🏮عطار
لب تو ؛
غنچه ی سرخ
وقتی لبخند بزنی 
می شوی شکُوه رز ؛
و خدایم می شوی
بوسه ام را بر لبت
تو به امشب بپذیر
که من از بوسه ی عشقت
کهکشان خواهم شد
و تو تک ستاره ام
                   خیلی دوستت دارم .

                         🏮محمد_پاییزان
شهریور را ،
در آغوش تو کم می آورم....
عطر گل یخ میدهی....!
شهریور عاشقی ست،،
پر از احساس بارانی.
که قطع نمی شود ...
کاری از دست من ساخته نیست!
شهریور،،
دلتنگ ترین شاعر شهر است.....

🏮عرفان یزدانی
خنده‌های تو
همان سیب بهشتی ست که باید

دید و
بوییدو
بوسید

طعم تلخ گناه با خنده‌ای تو شیرین است.....


🏮علی رجبی
آمدنت مرا
#عاشق کرد
رفتنت شاعر!
چه خوش‌قدم بودی جانا...


🏮مهتاب_کاشانی
من از جهان جز عشقِ تو چه بخواهم ؟؟
پژواک صدای تو به گوش می‌رسد
معصومیت را در چشم هایت می بینم
جانا ، تویی امروز وفردایم ،
تویی جان و جهانم‌

🏮مهسا_ميرزاده
منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز
چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
نیازمندِ بلا گو رخ از غبار مَشوی
که کیمیایِ مراد است، خاکِ کویِ نیاز
ز مشکلاتِ طریقت عِنان مَتاب ای دل

🏮حافظ
درودها تقدیم ياراني از تبار نور و آینه و سادگی و صداقت...صبحتون پر رایحه از عطر یاس و اطلسی
♥️
♥️
  :
♥️
♥️




امشب
ـِدلتنڪَی
تمامِ دریچہ‌هاے قلبم را
مسدود ڪرده است ؛
بہ ڪَمانم
باز هم پاے ت♥️و
درمیان است ..!!

جان جانانم♥️
نقاشان محتاج مدل های برهنه اند
برای آفریدن پرده های درخشان
اما شاعران به خاطره ای
عطری نگاهی قانعند تا بسرایند
نسیمی که روسری تو
را پس می زند می تواند
باعث اتفاق افتادن 
عاشقانه ترین شعر جهان شود

🏮یغما_گلرویی
کمی نزدیکتر بیا
می خواهم نفس هایِ سبزِ خدا را
از چشم هایت بو کنم!
صدایت را بر گلویم بریزم!
برای دوست داشتنت قافیه ببافم
خدا عشقت را هم ردیفِ غزلِ چشمانم کند ...


🏮عرفان_یزدانی
بت و بت پرست و مومن
همه در سجود رفتند

چو بدان جمال و خوبی
بت خوش لِقا در آمد


🏮مولانا
در تو پیامبریست
که لب هایش شفابخش روزگارند
و چشمهایش شقُ القمر آفرینش 
دین تو عشق است
و من مؤمن به عشق تو
و شعر های من
کتاب هدایت توست
برای آنها که
در کلامشان گاهی
تازیانه می روید...

🏮کامران_فریدی
زنی اساطیری تاج الماس بر سر دارد
حریر نازکی از هاله های مه
وزان بر قامت اندام زیبایش ملایم سان
هزاران شاپرک های طلایی فام
از شانه ها
بازوان
پستان
سرود نور می خوانند به سوی لاجوردی ها
کهکشان در گوشه ی چشمان او پیداست
غم چنان آن بوته های کوته مطرود
ندارد راه به افلاک نگاه او 
رنج پشت دروازه ی فرمانروایی اش
همانند پوتوس های سبز آهسته و رام است
از همان دوردست
بر مطبق کاج های احساسش سجده گر هستند
او مثل شبنم
چه مصمم
که بر گل دختر رقصان
در صبح لاله های واژگون
سمت آفتاب می زند پلی رها
و در شب
هجوم تیره و تاریک را
پشت کوه های بینالود بر خاک می افکند
از نگاهش نور مهتاب
همچو شمشیر از قلاف راکد خاموش
برون مشتاق کشد تا خلق آزادی
برای خویش
وطن
انسان
رستن از حسد و کینه
شعله بر کاه های پوسیده
هدف دارد چنین والا 
و گیسویش چه خوشبو می تراود عطر
شمیم یاس
سوسن ها
که روحش اطلسی ها و رز سرخ است
او زنی اساطیری
تاج الماس بر سر دارد
تاج آزادی .

🏮محمد_پاییزان
    
۰۰:۰۰
گفتم صنمی شدی
که جان را وطنی
گفتا که حدیث جان مکن گر ز منی

🏮مولانا
♥️♥️:♥️♥️

شب در
سکوتِ ماهِ نگاهِ تو ديدنيست....


🏮نگار_حسینی
بساط عشق ندیدم از این مرتب‌تر
شب و شراب و تو داریم
شب از این شب‌تر...!

🏮امید_صباغ_نو
خواه از لبِ مسیحا ،
خواه از زبانِ ناقوس
صاحب دلان شناسند آواز ِآشنا را...

🏮حزین لاهیجی
چه می کنی در خاطرات اشعارم
که وقتی از تو نوشتم
گلدانهای کوچک تراس
امروز از شنیدن اسمت
به گل نشسته اند....

محبوبم
میدانم که میدانی حتی
در دورترین فواصل
نزدیک‌تر از جانی به من!

🏮مینو_پناهپور
صبح را در کنج
این خانه مجوی
رو به بالا کن
به بالا روز شد

بر تو گر خارست
بر ما گل شکفت
بر تو گر شامست
بر ما روز شد

🏮مولانا
11:11
نور
تو
از
تبار
شراب
است و
قلب
من...

همچون چراغ میکده ای مست آتش است

🏮آرشید
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
More