دو پیروزی متفاوت . .
خداوند متعال با حکمت خویش چنان برایم مقرر کرد که شاهد آزاد سازی عفرین در سال 2018 و نیز حلب در سال 2024 باشم، به طور خلاصه بخواهم هریک را توصیف نمایم: آزاد سازی اول بیشتر شبیه به یورش مغول به بغداد بود و پیروزی دوم بسیار بسیار شبیه به فتح مکه ..
▪️ در آزاد سازی عفرین صحنه ای را به یاد می آورم که چنان بر جان و روحم سنگین آمد که از شدت خشم و غضب، قلبم داشت منفجر می شد و داستان از این قرار بود که: ایستاده بودم و نیروهای مبارز را جهت خودداری از اذیت و آزار مردم نصیحت می کردم، برخی از ایشان با خوش روی استقبال می کردند و بودند کسانی که توجهی به حرف هایم نمی کردند و بودند عده ای که با بی ادبی و گستاخی حرف هایم را پاسخ می دادند.
در همین هنگام پیرزنی را دیدم که از درب یکی از خانه ها من را نگاه می کرد و ناگهان گویا مرگ را در مقابل خود دیده باشد، با ترس و وحشت فرار کرد. من نیز برای کم کردن از ترسش وی را دنبال کردم و دیدم که وی فردی از مجموعه ای از زنان و مردان و کودکان است که در گوشه ای با ترس و وحشت پناه گرفته بودند .
وقتی من را دیدند وحشت تمام وجودشان را فرا گرفت و گمان کردند که من هم مانند آن احمق هایی هستم که نه دین و نه مردم آنان را از انجام ظلم و ستم در حق ناتوانان باز نمی دارند.
در آنجا به خاطر کارهایی که برخی سفیهان و نادانان انجام می دادند و من توانایی برای بازداشتنشان نداشتم، از ایشان معذرت خواهی کردم. (از ترس ) شروع به تعریف و تمجید کرده و از من خواستند که آنجا را ترک کنم به خصوص که دختران جوانی را همراه داشتند و به خاطر آنان از من و کسانی که همراهم بودند ترس داشتند.
آنها را رها کردم و به زور بغض خود را فرو می خوردم و اشک از چشمانم سرازیر بود و زبان به لعن و نفرین کسانی گشوده بودم که من و این انقلاب را به اینجا رساند.
▪️ در آزادسازی دوم که خداوند متعال آن را نصیب ما کرد، آزاد سازی شهر حلب بود که امروز در آن به سر می بریم. به خداوند سوگند که همچون فتح مکه بود. مجاهدان «اداره عملیات عسکری» را می دیدم که چگونه به مردم نیکی می کنند و بال رحمت خویش برای آنان گشوده و کسانی که ترسیده اند را آرام ساخته و به نیازمندانشان کمک می کنند.
و مهمتر از این ها، چگونه خون و ناموس و دارایی های مردم را حفظ کرده و تمام شب را برای نگهبانی از آن بیدار بودند.
طول و عرض حلب را گشتم و با صدها تن از شهروندانمان در آنجا صحبت کردم و به فضل خداوند متعال که او را گواه سخنان خود می گیرم، جز خیر و نیکی در خصوص مجاهدان چیز دیگری از کسی نشنیدم.
✍️ حتی اهالی حلب از وسعت و زیبایی اخلاقمان که به نور اسلام و ارزش های آزادی خواهانه انقلاب و نیز کرامت و عدالت مزین گشته بود شگفت زده شدند.
تمام مسیری که گشتم حتی یک دزدی ماشین یا موتور یا مغازه و خانه و یا برخورد نامناسب یک مجاهد با شهروندان عادی را ندیدم . و قابل ذکر است که بگویم اکنون در حلب نزدیک به 30 هزار مجاهد مسلح به سر می برد و تمام این به فضل الله متعال در ابتدا و سپس نتیجه تربیت ایمانی مجاهدان و اداره منسجم قوی و تلاش های برادران در سازمان امنیت عمومی جهت کوتاه کردن دست و خواست مفسدان و گمراهان می باشد. و لله الحمد والشکر
📚 معتز ناصر (فعال سیاسی در سوریه)
دل نویس مجاهد
🆔@J_R_News4