.
اگر این شراره تاب آرد
رگ و ریشهی زمین را میسوزاند
و غریو مردگان را
به رگان باد و آتش میپیچاند.
به هزار تل خاکستر
خط حایلی و اطرافت کشیدند
و جبین سرزمینت را از عالم پوشاندند.
و جنازههای تاریک
دل کوه و دشت را میکاوند
که تکان سنگ آتش زنهای
قرار گورستان را برهم
نزند.
جریان آتش اما از رفتار باز نمیماند.
و قرار این شبستان اکنون
برهم میخورد
که صدای سایش هیزم خشک
دل کوههای خاکستر را
به جرقهای سپردهست
نظری!
که تاب میآرد
و دمی به آفتاب
دل خاک می شکافد
و ستاره میگریزد در مهتابی خونین.
محمد مختاری
@Honare_Eterazi