مجلهٔ انترناسیونالیسم 🚩

Channel
Politics
News and Media
Education
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel مجلهٔ انترناسیونالیسم 🚩
@Hegemony_CulturePromote
1.43K
subscribers
778
photos
259
videos
620
links
هر شکلی از ناسیونالیسم ارتجاعی و در خدمت طبقهٔ حاکم سرمایه‌دار است! کارگران جهان متحد شوید! ارتباط: @Adlvlin @LeninistBolshevik
To first message
Forwarded from صدای انترناسیونالیستی (صدای انترناسیونالیستی)
اسپارتاکیست‌ها و برنامه حداقل و حداکثر

" در اینجا امروز شما اصول کلی برنامه‌ای را دارید که رسماً تصویب می‌کنیم، پیش‌نویس آن را همگی در جزوه «اسپارتاکوس چه می‌خواهد؟» خوانده‌اید؟ برنامه ما عمداً با اصل بنیادی برنامه ارفورت مخالف است. این سازمان عمداً با جداسازی مطالبات فوری و به اصطلاح حداقلی که برای مبارزه سیاسی و اقتصادی فرموله شده است، از هدف سوسیالیستی که به عنوان یک برنامه حداکثری تلقی می شود، مخالف است. عمدتا در مخالفت با برنامه ارفورت است که ما نتایج هفتاد سال تکامل را از بین می‌بریم، مهم تر از همه نتایج اولیه جنگ را از بین می‌بریم و می‌گوییم از برنامه‌های حداقلی و حداکثری چیزی نمی‌دانیم. ما فقط یک چیز می دانیم، آن سوسیالیسم است. این حداقل چیزی است که باید تضمین کنیم...

وظیفه ای که بر عهده من گذاشته شده است صرفاً ترسیم خطوط کلی است که در آنها برنامه ما با آنچه تاکنون برنامه رسمی سوسیال دموکراسی آلمان بوده است، تفاوت دارد. با این حال، من معتقدم که بسیار مهم است که در برآورد ما به درک درستی از شرایط واقعی آن ساعت موعود برسیم، تاکتیک هایی که باید اتخاذ کنیم، اقدامات عملی که باید با توجه به خطوط احتمالی پیشرفتهای بعدی اتخاذ شود. ما باید وضعیت سیاسی را از دیدگاهی که همین الان توصیف کردم قضاوت کنیم، از دیدگاه کسانی که هدفشان تحقق فوری سوسیالیسم است، از دیدگاه کسانی که مصمم هستند هر چیز را تابع این هدف کنند...

لحظه فروپاشی امپریالیسم فرا رسیده بود، غول پیکری با پاهای گلی که از درون در حال فروپاشی بود. عاقبت این فروپاشی یک جنبش کم و بیش آشفته بود، جنبشی که عملاً فاقد برنامه منطقی بود. تنها منبع اتحاد، تنها اصل ماندگار و نجات دهنده، شعار «شورای کارگران و سربازان» بود. شعار این انقلاب چنین بود که به موجب آن، علیرغم نارسایی و ضعف مراحل آغازین، بلافاصله ادعای خود را مبنی بر تعلق خود به انقلاب‌های سوسیالیستی پرولتری تثبیت کرد. به کسانی که در انقلاب 9 نوامبر شرکت کردند و با این وجود بر بلشویک های روسیه توهین میکنند، هرگز نباید از پاسخ دادن به این سؤال دست بکشیم: «الفبای انقلاب خود را از کجا یاد گرفتید؟ آیا از روس ها نبود که یاد گرفتید تا خواهان شوراهای کارگران و سربازان بشوید؟»"

برگرفته از سخنرانی رزا لوکزامبورگ در کنفرانس موسس حزب کمونیست آلمان، تنها 16 روز بعد از این سخنرانی این اندیشمند پرولتاریا توسط سگان شکاری سوسیال دموکرات در خون غلتیده شد.


#کمونیست_چپ

تماس از طریق تلگرام:
@internationalists
کانال تلگرام:
https://t.center/intvoice
ایمیل:
[email protected]
وبسایت:
www.internationalistvoice.org
ایکس(توییترسابق) :
https://x.com/int_voice
Forwarded from BBCPersian
🔻دانشمندان در بریتانیا تخمین می‌زنند که درمان بیماری اچ‌آی‌وی با داروی ضد ویروس بسیار موثر حدود ۴۰ دلار در سال خواهد بود.

این در صورتی ممکن است که شرکت سازنده این دارو مجوز ساخت ژنریک این دارو را بدهد.

داروی «لناکاپاویر» در کشورهای ثروتمند از جمله آمریکا، برای هر فرد دارای اچ‌آی‌وی حدود ۴۰ هزار دلار در سال هزینه دارد.

نتایج تحقیق جدید که نتایج آن هنوز مستقلا بررسی نشده است، در کنفرانس بین‌المللی ایدز که در آلمان در جریان است معرفی شد.

گیلیاد، شرکت سازنده لناکاپاویر، به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت برای تولید نسخه با کیفیت و کم هزینه این دارو در کشورهایی که به آن نیاز مبرم دارند برنامه‌ای دارد.

روز دوشنبه اول مرداد دبیر «برنامه مشترک ملل متحد در زمینه ایدز» از شرکت گیلیاد خواست تا با اجازه ساخت نمونه ساده این دارو تاریخ‌ساز شود. این مقام سازمان ملل گفت این فرصتی برای پایان سریعتر این بیماری به عنوانی خطری برای سلامت جامعه است.
@BBCPersian
Forwarded from صدای انترناسیونالیستی (صدای انترناسیونالیستی)
بورژوازی اسلامی «شب شیشه های شکسته» را تکرار کرد!

توضیح باز نشر:
بار دیگر موج جدیدی از بیگانه هراسی و نژادپرستی، بخصوص بر علیه آن بخش از طبقه کارگر که خودشان یا والدینشان در افغانستان بدنیا آمده است، به راه افتاده است. پشت کمپین جدید، همچون موارد قبلی نفرت پراکنی سازمانیافته و هدایت شده قرار دارد. درست همچون نمونه آلمان ابتدا ایدئولوگهای بورژوایی افکار عمومی را آماده میکنند سپس باندها و دستجات سیاه کار کثیف را به پایان میرسانند. متن زیر را مجدد بازنشر میکنیم که 12 سال قبل در جریان حمله به بخشی از طبقه کارگر که تبار افغانی دارند، منتشر شده بود.

* * * * *

روز دوشنبه 5 تیر 1391 اراذل و اوباش بورژوازی اسلامی، تحت حمایت نیروهای امنیتی حمله وحشیانه ای را علیه بخشی از طبقه کارگر که خودشان و یا والدینشان در خارج از مرزهای ایران بدنیا آمده اند را در شهر یزد سازمان دادند و «شب شیشه های شکسته» در نهم و دهم نوامبر سال ۱۹۳۸ در آلمان نازی را تکرار کردند. خانه های مسکونی کارگران "افغانی تبار" را به آتش کشیدند و یا ویران کردند و کمپین خارجی ستیزی را علیه این بخش از طبقۀ کارگر دامن زدند.

بهانه این خارجی ستیزی تجاوز دو "افغانی تبار" به یک دختر 18 ساله "ایرانی" و سپس قتل او بوده است. این تجاوز و قتل یک جنایت شخصی است و ربطی به کارگران با "تبار افغان" ندارد. این سیاست شناخته شدۀ بورژوازی است، زمانی که در بحران فرو میرود، کارگران "خارجی تبار" را مسئول گسترش نا امنی، دزدی، جنایت در جامعه معرفی می کند. این سیاست مختص بورژوازی اسلامی نیست و بوضوح میتوان آنرا در کشورهای اروپائی و آمریکائی مشاهده کرد.

بیگانه ستیزی بخشی از جامعۀ طبقاتی است که با شکلگیری دولتهای ملی و ملیت که محصول رشد سرمایه داری است و افتخار ملی را بدنبال دارد، شکل بخصوصی بخود گرفته است. در دوران هائی که سرمایه نیاز به نیروی کار ارزان دارد سعی در تعدیل این مسئله می کند ولی در دوران هائی که سرمایه در بحران دست و پا میزند، سعی می کند بخشی از دلائل بحران را گردن کارگران خارجی تبار بیندازد و در چنین زمانهائی است که خودی و غیر خودی بیشتر نمایان می شود. بحران همه جانبۀ جمهوری ننگین اسلامی عرصۀ زندگی را بر طبقه کارگر و قشرهای تحتانی جامعه تنگ تر کرده است. بورژوازی باید کسانی را پیدا کند تا مشکلات را گردن آنها بیندازد.

کارگران با "تبار افغانی" بخشی از طبقۀ کارگر ایران هستند. این بخش از طبقه کارگر رنج کشیده ترین و محرومترین بخش از طبقۀ کارگر است. بدون رنج کارگر "افغانی" ساختمانی در ایران بالا نمی رود. این کارگران، این بردگان آزاد، پست ترین و سخت ترین کارهائی را که کارگران بومی انجام نمیدهند، مجبور به انجامشان هستند. داستان زندگی این بردگان آزاد، گویای رنج عظیمی است که این بخش از طبقۀ کارگر متحمل می شود.

بورژوازی اسلامی تحت عنوان اخراج پناهندگان غیر قانونی افغانی، تصویب ضد انسانی ترین قوانین را علیه کارگران "افغانی تبار" به بخشی از روتین خود تبدیل کرده است. زندگی این بردگان آزاد را در 14 استان ممنوع کرده، مدرسه و دانشگاه را برای فرزندان کارگران "افغانی تبار" تحت دلایل واهی ممنوع کرده است. حضورشان در برخی اماکن عممومی منجمله بعضی پارکها ممنوع اعلام شده است.

طبقه کارگر ایران نمی تواند به سرنوشت خواهران و برادران هم طبقاتی خود بی اعتنا باشد. مجازات دسته جمعی بخشی از طبقۀ کارگر توسط بورژوازی اسلامی، حمله به کل طبقۀ کارگر است. به دفاع از خواهران و برادران هم طبقاتی خود برخیزیم!

صدای انترناسیونالیستی
13 تیر 1391

#کمونیست_چپ

تماس از طریق تلگرام:
@internationalists
کانال تلگرام:
https://t.center/intvoice
ایمیل:
[email protected]
وبسایت:
www.internationalistvoice.org
توییتر :
https://twitter.com/int_voice
Forwarded from BBCPersian
🖊 دکتر وحید رواقی، دندانپزشک و استادیار سلامت جامعه، دانشکده دندانپزشکی دانشگاه بیرمنگام

🔻درمان بیماری‌های دندان مشکلی فراگیر در جهان است. در سال‌های اخیر، سازمان جهانی بهداشت جنبشی علمی برای پیدا کردن راه حل مشکلات سلامت دهان و درمان بیماریهای دندان رهبری کرده است. این سازمان در خرداد ماه امسال نتیجه این تلاش دسته‌جمعی را در گزارشی با نام «استراتژی جهانی و برنامه عملی برای سلامت دهان ۲۰۲۳-۲۰۳۰» منتشر کرد.

به نوشته این گزارش، بیماری‌های مرتبط با سلامت دندان، یکی از رایج‌ترین بیماری‌های غیرواگیر جهان محسوب می‌شوند و دستکم سه و نیم میلیارد نفر در جهان با این دسته بیماری‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند. در عین حال بر اساس یافته‌های این گزارش، کشورهای فقیر و همچنین فقرا در کشورهای ثروتمند، بسیار بیشتر از دیگران از این بیماری‌ها رنج می‌برند. یکی از اصلی‌ترین پیشنهادهای سازمان بهداشت جهانی برای بهبود وضعیت این است که کشورها، خدمات دندانپزشکی را نیز به مجموعه خدمات بیمه همگانی خود اضافه کنند.

ادامه این مطلب را در سایت بی‌بی‌سی فارسی در لینک زیر بخوانید.

https://bbc.in/46aJ7cx
📸Getty Images
@BBCPersian
Forwarded from BBCPersian
در یک آتش‌سوزی احتمالا عمدی در شهر نیس در جنوب فرانسه هفت نفر از اعضای یک خانواده کوموری‌تبار، از جمله سه کودک خردسال و یک نوجوان جان باختند.

دادستان محلی احتمال داده که آتش‌سوزی عمدی باشد چرا که تصاویر در اختیار دارند که به وضوح نشان می‌دهد که ریختن بنزین در راه پله توسط افراد نقابدار در هنگام شب باعث آتش‌سوزی شده است.

آتش در طبقه هفتم یک ساختمان در محله مولین نیس رخ داد.

به گفته شاهدی عینی شدت آتش به حدی بوده که هیچ امیدی به نجات کسی نبوده است. علاوه بر ۷ کشته حدود ۳۰ نفر از دیگر ساکنان ساختمان در اثر استنشاق دود راهی بیمارستان شدند.

رسانه‌های محلی می‌گویند که هفت قربانی همگی اعضای یک خانواده بودند و کودکانی که جان باختند،‌ ۵، ۷ و ۱۰ ساله بودند. یک نوجوان، دو زن و یک مرد هم در آتش جان باختند. دو نفر از اعضای خانواده سعی کردند از پنجره فرار کنند اما یکی جان باخت و دیگری در وضعیت بدی است.

نجیم مایچا، رهبر جامعه کوموری‌ها در جنوب فرانسه گفت که این خانواده را می‌شناخته و آنها از حدود سال ۲۰۱۳ در نیس زندگی می‌کردند.
در سایت بی‌بی‌سی فارسی بیشتر بخوانید:
https://bbc.in/3xRMvN3
📷VALERY HACHE/AFP
@BBCpersian
Forwarded from BBCPersian
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چند مهاجر افغان که ساکن شهرستان خور در استان فارس ایران هستند به بی‌بی‌سی فارسی گفتند در چند شب گذشته خانه‌هایشان مورد حمله قرار گرفته و حمله‌کنندگان سعی کرده‌اند خانه‌های آنها را آتش بزنند.

این حملات بعد از قتل یک مرد ۶۲ ساله توسط کارگر رستورانش در خنج صورت گرفته است.

قاتل جوان ۱۷ ساله‌ای است که گفته می‌شود از مهاجران افغان ساکن شهرستان خنج بوده و شاگرد رستوران مقتول بوده است.

در گزارش ایرنا و رسانه‌های ایران از این قتل، هیچ اشاره‌ای به ملیت قاتل نشده است.

مهاجران افغانی که از شهر خور با بی‌بی‌سی فارسی در تماس بودند می‌گویند بعد از حمله به خانه‌هایشان شکایت کرده‌اند اما پلیس گفته یا باید ویدیو نشان بدهید که چه کسانی حمله کرده‌اند یا تعدادی از شهروندان ایرانی شهادت بدهند تا رسیدگی شود.

پیش از این هم خبرهایی درباره آزار مهاجران افغان و حمله به خانه‌هایشان در بعضی شهرهای ایران منتشر شده است.

خور از شهرهای شهرستان لارستان در استان فارس است.
@BBCPersian
ممد اینگیلیسی:
«من درباره سهمیه فقط یه کامنت دارم؛ سهمیه زوری نیست. سهمیه رو بهت نمیدن. خودت باید در زمان ثبتنام درخواست بدی که می‌خوای از سهمیه استفاده کنی بعد هم باید مدارک استحقاق رو ارائه بدی… اینجوری نیست که پات بره رو پوست موز یا تو عروسی کشون کشون ببرنت وسط. خودت باید فعالانه بخوای!»

هاجر مرادی:
«همزمان با هم برای کنکور هنر میخوندیم. باباش هیات علمی دانشگاه تهران بود. رتبه ش تو هنر پایین شد و نقاشی زاهدان قبول شد. باباش با سهمیه هیات علمی آوردتش دانشگاه تهران. همه اساتید از دوستان پدرش بودن و با اینکه کارش خوب نبود نمره‌های بالا بهش دادن. شاگرد اول شد و بدون کنکور رفت فوق. بعدشم قبل از اینکه از ایران بره بابا براش جور کرده بود استاد دانشگاه الزهرا شده بود مدتی.
هرگز به این رانتی که میگیره واقف نبود و حتی باهاش پز میداد. مطمئنم الانم ازش بپرسی میگه همش با کار و تلاش خودم بود.»

مهسام:
«کی میخواید بفهمید طرف «با» سهمیه رتبه‌ش نشده ۴۸! «توی» سهمیه رتبه‌ش شده ۴۸!
ینی با ۴ تا سهمیه‌ای مث خودش مقایسه شده!»
.
آپارتاید به سبک ایتالیایی 
لوتتا کمونیستا (مبارزه‌ی کمونیستی)

ساتنام سینگ کارگری هندی و از سیک‌های منطقه‌ی آگرو پونتینو بود. درمورد پایان وحشتناک زندگی او چه می‌توان گفت؟ آن حادثه‌ی وحشتناک این‌گونه رخ داد: در مزرعه‌ی خربزه، یک دست او را ماشین بسته‌بندی پلاستیک قطع کرد. کسانی که به‌جای بیمارستان، او را در خیابان رها کردند و دست قطع‌شده‌اش را در جعبهٔ سبزیجات گذاشتند، بزدلانی بی‌رحم بودند. اگر جلوی خونریزی را می‌گرفتند، این اتفاق نمی‌افتاد. به مدت چند ساعت و چند روز، پرده از شرایط کار بسیاری از کارگران برداشته شد؛ صدها هزار مهاجرِ بدون قرارداد و در معرض تهدید مدام لغو مجوز اقامت؛ کارگرانی که برای کار روزانه، سپیده‌دم سوار مینی‌بوس‌های کارفرمایان می‌شدند؛ دستمزدهای ناچیز، دو یا چهار یورو در ساعت؛ شرایط نامناسب زندگی در کپرها و خرابه‌های روستایی، بدون دست‌شویی و آب جاری. سپس بازی‌های سیاسی آن‌ها: اعتراضات همگانی، وعده‌های دیگر هرگز، سخنان پراحساس درمورد نامرئی‌ها، اما همچنین انداختن مسئولیت به گردن دیگران: دولت چه می‌کند؟ احزاب مخالف وقتی در دولت بودند چه کردند؟ صادقانه‌ترین اعتراف را یک خبرنگار معروف تلویزیونی بیان کرد: این است کشوری که ما به آن تبدیل شده‌ایم؛ بخش‌های گسترده‌ای از شمال تا جنوب به کار مهاجران وابسته است، اما در ایتالیا دو نوع نژادپرستی وجود دارد: کسانی که علیه مهاجران فریاد می‌زنند و شاید از این راه موفقیت انتخاباتی به دست آورده‌ باشند، و کسانی که سکوت می‌کنند، چون این وضعیت به نفعشان است.

در آفریقای جنوبی و جنوب ایالات متحده، آپارتاید یا همان رژیم تفکیک نژادی، به‌صورت قانونی تصویب شده بود؛ اینجا در کشور ما، کشور خورشید و نفاق پست، آپارتاید به سبک ایتالیایی وجود دارد: در عمل اجرا می‌شود اما کسی درمورد آن حرف نمی‌زند، می‌دانند اما تظاهر به ندانستن می‌کنند. با این حال، پشت آن گوجه‌فرنگی‌های در بشقاب و آن میوه‌های روی میز، هزاران ساتنام سینگ هستند؛ روی داربست‌های سوپربونوس دولت که برای بازسازی خانه‌هاست، هیچ بنایی ایتالیایی نیست؛ پرستارانی که به آن‌ها اعتماد می‌کنیم تا از سالمندان مراقبت کنند اوکراینی، مولداوی یا آمریکای لاتینی هستند؛ کارخانه‌ها و کارگاه‌های کوچک، بدون کارگران بنگلادشی یا سنگالی نمی‌توانند به کارشان ادامه دهند.

اما بسیاری از جوانان و کارگران هستند که قبول نمی‌کنند همدست نفاق و وحشی‌گری شوند؛ باید به آن‌ها چشم‌اندازی ارائه داد. می‌توان برای وحدت طبقهٔ خود مبارزه کرد. می‌توان همبستگی‌ای واقعی، علیه هر نوع نژادپرستی و تبعیض ارائه داد. در فعالیت‌های داوطلبانه‌ی باشگاه‌های کارگران انترناسیونالیست، یک راه ملموس برای یک مخالفت انترناسیونالیستی وجود دارد.
👍🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👇🏿👍🏿
👉🏿👍🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👇🏾👍🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👍🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽👍🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👉🏽👍🏼👇🏼👇🏼👇🏼👍🏼👈🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👉🏽👉🏼👍🏻👇🏻👍🏻👈🏼👈🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👉🏽👉🏼👉🏻🚩👈🏻👈🏼👈🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👉🏽👉🏼👍🏻👆🏻👍🏻👈🏼👈🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👉🏽👍🏼👆🏼👆🏼👆🏼👍🏼👈🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👉🏾👍🏽👆🏽👆🏽👆🏽👆🏽👆🏽👍🏽👈🏾👈🏿
👉🏿👍🏾👆🏾👆🏾👆🏾👆🏾👆🏾👆🏾👆🏾👍🏾👈🏿
👍🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👆🏿👍🏿
خود نویسنده نیز جزو این انسان‌هاست، با نیازهای بشری و امیال بشری خویش ...نخستین آزادی مطبوعات آن است که حرفه نباشد. نویسنده‌ای که مطبوعات را تا حد وسیله‌ای مادی پایین می‌آورد سزاوار آن است که این بردگی درونی او با بردگی بیرونی یا سانسور مجازات شود؛ به‌عبارت‌دیگر مجازات او، همانا سانسور است.
در ستایش مطبوعات آزاد، کارل مارکس
ترجمه :زنده یاد محمد جعفر پوینده

آیا نخستین وظیفۀ جویندگان حقیقت این نیست که یک‌راست بی‌آن‌که به چپ و راست نظر افکنند، به‌سوی خود حقیقت پیش بتازند؟ آیا گفتن حقیقت در قالب فرمایشی و تحمیلی، در حکم از یاد بردن آن نیست؟ حقیقت چونان نور، از فروتنی به دوردست؛ و تازه در برابر چه کسی باید فروتن باشد؟ در برابر خود؟ حقیقت، دروغ و نادرستی را رسوا می‌سازد. پس آیا نباید بر ضد دروغ باشد؟

اگر فروتنی خصلت پژوهش باشد، بیشتر نشان ترس از حقیقت است تا ترس از ضد حقیقت. فروتنی در هر گامی که من برمی‌دارم مانند ترمز عمل می‌کند و به پژوهشگر فرمان می‌دهد که در برابر نتیجۀ پژوهش بر خود بلرزد. فروتنی مانع دستیابی به حقیقت است.

افزون بر این، حقیقت، عام و جهان‌گستر است، به من تعلق ندارد، از آن همگان است. حقیقت مرا تصاحب می‌کند، من او را تصاحب نمی‌کنم. دارایی من عبارت است از صورت بیان حقیقت، صورت فرم، فردیت معنوی من است. سبک همان انسان است. عجبا! قانون، حق نوشتن به من می‌دهد اما مقرر می‌دارد که به سبکی غیر از سبک خود بنویسم! من می‌توانم سیمای ذهن خویش را نشان دهم اما باید نخست چین و شکن‌های مجاز و فرمایشی را بر آن تحمیل کنم! چهره کدام انسان شرافتمندی از این الزام سرخ نمی‌شود و ترجیح نمی‌دهد که سیمای خود را زیر ردا پنهان کند؟ ردا دست‌کم می‌تواند صورت کسی مانند ژوپیتر را پوشیده بدارد، تن دادن به چین و شکن‌های مجاز و فرمایشی چیزی نیست مگر باسیلی صورت خود را سرخ نگاه‌داشتن.

شما گونه گونی شورانگیز و غنای پایان‌ناپذیر طبیعت را می‌ستایید. شما توقع ندارید که گل سرخ عطر گل بنفشه بدهد اما می‌خواهید که غنی‌ترین پدیده‌ها یعنی ذهن فقط به یک شیوه وجود داشته باشد؟ من آدمی شوخ‌طبع هستم، اما قانون امر می‌کند که باوقار بنویسم. من بی‌پروا هستم، اما قانون فرمان می‌دهد که قلم من باید فروتن باشد؛ خاکستری بر روی خاکستری – تنها رنگی از آزادی که قانون به من اجازه می‌دهد آن را به کاربرم، هر قطره شبنم در زیر تابش خورشید به رنگ‌های بی‌پایان می‌درخشد اما خورشید ذهن در فرد چیزی که بازتاب باید نیابد جز یک رنگ، آن‌هم رنگ رسمی و مجاز را بیافریند! گوهر ذهن همواره ذات حقیقت است و شما با این گوهر چه می‌کنید؟ فروتنی؟ گوته می‌گوید: “فقط فرومایگان، فروتن هستند” و شما می‌خواهید بر سر ذهن همین بلا را بیاورید؟ فروتنی عام ذهن، عقل است. این آزادی‌مندی جهان‌گستری که در هر طبیعتی، سرشت ذاتی را پاس می‌دارد.

آزادی، ذات انسان است تا بدان حد که حتی دشمنانش نیز آن را تحقق می‌بخشند. البته در عین پیکار با واقعیت آن: آنان می‌خواهند چیزی را که به‌عنوان زیور طبیعت بشری به دور افکنده‌اند، در مقام ارزش‌مندترین زیور از آن خود سازند.

هیچ‌کس با آزادی به‌طورکلی پیکار نمی‌کند، افراد حداکثر با آزادی دیگران پیکار می‌کنند. بنابراین همه انواع آزادی همواره وجود داشته است، فقط گاهی به‌صورت امتیازی خاص و گاهی به‌صورت حق عام.

مسئله این نیست که آیا آزادی مطبوعات باید وجود داشته باشد، چراکه این آزادی همواره وجود دارد. مسئله این است که آیا آزادی مطبوعات، امتیاز خاص چند فرد است یا امتیاز ذهن بشر به‌طور عام، مسئله این است که آیا آنچه برای عده‌ای ناحق است ممکن است برای دیگران، حق به‌حساب آید?
سانسور درونی حقیقتی آزادی مطبوعات، انتقاد است. انتقاد آگاهی است که آزادی مطبوعات، خود، برپا می‌دارد.
خودسانسور هم قبول دارد که هدفی در خود نیست و فی‌نفسه، هیچ‌چیز خوبی ندارد و درنتیجه بر اصل “هدف وسیله را توجیه می‌کند” استوار است. اما هدفی که به وسایل نادرست نیاز دارد، هدفی درست نیست.
برای دفاع از آزادی در هر عرصه‌ای و نیز برای درک آن باید سرشت ذاتی آزادی را، بی‌توجه به مناسبات خارجیش در نظر گرفت. ولی آیا مطبوعاتی که خود را به سطح یک حرفه پایین می‌آورد، به سرشت خود وفادار است و بر اساس شرافت طبیعت خود عمل می‌کند و آزاد است؟ البته تردیدی نیست که نویسنده باید برای زیستن و نوشتن، پول و درآمد داشته باشد، اما به‌هیچ‌وجه نباید برای به دست آوردن پول زندگی کند و بنویسد.

پرانژه شاعر و آوازخون فرانسوی ۱۷۸۰-۱۸۵۷ در یکی از ترانه‌های خود می‌خواند:

من برای ترانه‌سرایی زندگی نمی‌کنم،

حضرت آقا اگر شما جایم را بگیرید،

برای زیستن ترانه می‌سرایم.

تهدید نهفته در ترانه بالا دربرگیرندۀ این اقرار ریشخندآمیز است که شاعر به‌محض این‌که شعر برایش وسیله شود به خودفروشی تن در می‌دهد.

نویسنده به‌هیچ‌وجه کارهای خود را وسیله نمی‌داند. کارهایش هدفی در خودند. او آثارش را برای خود و دیگران تا بدان حد از وسیله دور می‌داند که در صورت لزوم، موجودیت خویش را هم برای وجود کارهایش قربانی می‌کند و این سخن واعظ دینی را – البته به شیوه‌ای به‌کلی متفاوت – سرلوحه کار خویش قرار می‌دهد: از خداوند اطاعت کن نه از انسان‌ها.
More