📝مادربزرگای ما یه خاطرهای که خیلی با غرور تعریف میکردن این بود که؛ شوهرای ما انقدر به پدر و مادرشون احترام میذاشتن که هیچوقت پیشِ اونا بچهشونو بغل نمیکردن، یعنی بچه میاومد طرفشون یه مشت میزدن پرتش میکردن اونور! (عین روایت)
یا مثلا مادربزرگ خود من هیچوقت پدربزرگم رو به اسم صدا نمیکرد، بهش میگفت "حسَینِپر" (پدرِ حسین)
*اشاره به داستانِ پدرِ پسرِ شجاع!
بعد اونوقت دوستم میگفت که چند وقتِ پیش با همسرش رفتن مهمونی، وقتی برگشتن پسرشون از آیفون گفته؛ چقدر زود اومدین، برین یک ساعت دیگه بیاین!!
میخوام بگم نسلِ ما از پنیرپیتزای کاله هم کشسانتره!!
نسلی که هم ۱۵نفری نشستن توی پیکان رو تجربه کرده و هم پهلودرد بخاطر پای بچهای که میخواد روی سانروف باشه!
هم عر زدن واسه حرفای اسبِ امامحسین توی کربلا رو،
و هم آتئیست بودن رو!
هم یواشکی دیدنِ شوی رنگارنگ رو ،
و هم علنی ۱۸+ دیدنِ بچهی ۱۴-ش!
هم جنگ واسه دههزارتومن کمک به مدرسهرو،
و هم شهریههای صدمیلیونیِ مدارسِ غیرانتفاعی!
هم شوخیهای شوهرعمهها توی خونهی مادربزرگ رو!
و هم صبحبخیرهای گلمَنگولیِ عمهها توی واتساپ!
هم ذوق کردن واسه موز توی عروسیها رو،
و هم "میلندارم" واسه پشنفروت توی اینستا!
هم "زن باید با لباسِ سفید بیاد و با کفنِ سفید بره" رو،
و هم "من که از اول گفتم مودیام، خواست بهم دل نبنده"!
هم "تو تهشم هیچ ....هی نمیشی" رو،
و هم "عاشقِ خودت باش"!
حس میکنم اصلا واسه ظرفیت و انعطافپذیریِ بیش از حدمونه که خدا انقدر باهامون شوخی داره...
💟 کانال هوای حوا
@Havaye_Havva