اورسولا گفت: ما از اینجا نمیرویم، همینجا میمانیم، چون در اینجا صاحب فرزند شدهایم. خوزه گفت: اما هنوز مُردهای در اینجا نداریم، وقتی کسی مُردهای زیر خاک ندارد، به آن خاک تعلق ندارد. اورسولا با لحنی آرام و مصمم گفت: اگر قرار باشد من بمیرم تا بقیه در اینجا بمانند، خواهم مُرد... .
باید جهان را بهتر از آنچه تحویل گرفتهای تحویل بدهی٬ خواه با فرزندی خوب یا باغچهای سرسبز؛ اگر فقط یک نفر با بودن تو سادهتر نفس کشید، یعنی تو موفق شدهای
اگر روزی خواستی گریه کنی مرا صدا بزن قول نمی دهم بتوانم بخندانمت ولی می توانم با تو بگریم... اگر روزی برآن شدی که بگریزی در این که مرا صدا بزنی هیچ درنگ مکن قول نمی دهم از تو بخواهم که بمانی ولی می توانم با تو بگریزم... اگر روزی نمی خواستی با کسی سخنی بگویی مرا صدا بزن تا با هم سکوت کنیم... ولی اگر روزی مرا صدا زدی و من پاسخت ندادم به نزد من بشتاب زیرا قطعاً من به تو نیاز خواهم داشت
* * اگر می دانستم این آخرین دقایقی است که تو را می بینم به تو می گفتم دوستت دارم و نمی پنداشتم تو خود این را می دانی . همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران غفلت ها به ما دهد. کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی "مراببخش" "متاسفم" "خواهش می کنم" "ممنونم" و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.هیچکس تو را بخاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آنها کن. به دوستان و همه آنها که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروزت خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهی گشت .