سرِّ حق
شد عصای دست موسی مظهر حق جمیل
تا به حقانیت موسی شود شرح و دلیل
تکه چوبی اژدها گشت و حقیقت چیره شد
روز روشن پیش چشم روسیاهان تیره شد
ساحران یکباره همچون عارفان بینا شدند
غایب از گمراهی و در مُلک حق پیدا شدند
زد شکافی در دل دریا همان چوبین عصا
تا شود قومی رها از ظلم آن ایزد نما
گنج قارون را زمین بلعید و جسمش را ربود
شد زمین مامور رب و آن پلیدی را زُدود
باد شد حمال تخت و بر سلیمان شد امین
تا مگر تابد به قلب ناکسان نور یقین
گشت آهن همچو موم و آتش سوزنده سرد
یک فلاخن لشگری را فاتح و پیروز کرد
کوه شد زهدان و آنگه اُشتری را پرورید
گشت اعجاز خدا چون تیغ و ظلمت را درید
یک اشارت ماه را چون قرص نانی پاره کرد
حُکم حق حاکم شد و جغد تباهی ناله کرد
شام مبعث نطق سنگ و سنگ ریزه باز شد
کوه سنگی با ملائک همدم و همراز شد
جملگی گفتند با شوقی عیان بر مصطفا
بر تو بادا تهنیت میر جمیع انبیا
سنگ و چوب و آهن و خورشید و ماه و تندباد
مُرده زین سو باشد و زنده از آن سو هر جماد
نزد رب گویا و ناطق نزد مردم در ممات
خامش اند و بی اثر عاری ز آثار حیات
جملگی فرمانبر و تسبیح گوی ذوالجلال
با زبان خویش در حمد و ثنای لایزال
درک این مطلب برون از فهم ماست
عارفان را آگهی از سرّ و فرمان خداست
گفت مولانا سمیع اند و بصیرند و هُشَند
لیک با نامحرمان بیگانه اند و خامش اند
#مسعود_لواسانی 🌹