وقتی کودک بودم فکر می کردم باید با خدا فقط با زبان عربی حرف زد ! وقتی بزرگتر شدم فهمیدم سجاده من می تواند جنگل باشد و قبله من دریا و حتی میتوانم با زبان مادری ام با او درد دل کنم خدا روزنامه صبح فردا را برایم با صدای بلند از ته فنجان قهو ه ام پیشگویی کند موهای دم اسبی من از شادی شیهه بکشد وقتی بزرگتر شدم متوجه شدم خدا به تمام زبانهای دنیا آشناست با زبان ماهی های دریای مکران با زبان باران یا مرغان دریایی با زبان دستفروش های نوبرانه توت سپید در بازار تجریش فقط کافیست دلت را از کینه بتکانی فقط کافیست بدی ها را ببخشی و پیراهنی از جنس نور حتی به اندازه نور یک کرم شبتاب بپوشی و با خدا حرف بزنی ... حرف بزنی ... حرف بزنی با هر زبانی که دلت می خواهد خدا در دستش شاه کلیدی دارد که زبان تمام قفلهای جهان را می داند بهجتی #خدا#دریای_مکران#متن_آرامش#بلوچستان#خدا#کودک#شاه_کلید