دل است دیگر ... گاهی #دلتنگ می شوی برای حال خوش لحظه ای که در آن هستی. شاید بارها و بارها در آن موقعیت قرار بگیری، همه چیز باشد اما آن خیال خوش فقط مال همین لحظه است و می دانی که همیشه دلتنگش می شوی ، حتی قبل از اینکه تمام شود. باید بنویسم ، باید که به لیست عطرهای ماندگار در ذهنم ، عطر خیال خوش بعضی لحظه ها را اضافه کنم. باید به عطر خاک #باران خورده، عطر گلاب و زعفران، عطر #شمعدانی های لب حوض، عطر روزهای آخر اسفند ، عطر خیالِ خوش لحظه های ارغوانی را هم اضافه کنم. اسمش را می گذارم لحظه های ارغوانی . که برایم همیشه خاص ترین رنگ است ، شبیه همین لحظه هایی که تمامنشده دلتنگشان می شوم.
. دلم نوایی از جنس غربت میخواهد ... آنجایی که من نه کسی را بشناسم ... نه کسی مرا ... ادم ها را دیده ای ... همین که ببینند برای لحظه ای ناراحتی ... فرسخ ها ازت دور میشوند ... از همان دور ها که بی بی هزار ان دعا هم بخواند برایت باز گره کور مشکلاتت را پیدا نمی کنی ... نکند بی بی واژه ها را جابه جا گفته ... شاید هم مقصر خودمانیم .... ما چرا ادم هایی که گممان کرده اند را گم نکنیم ... اگر #دل انها یخ زده ... پس چرا هر روز #جان ما بیشتر اب میشود ....
دوست دارم گوشه ای زیرطاق خشتی باران خورده ای بنشینم و در آیینه ذهنم به خودم نگاه کنم ... فقط من باشم و من باشم و من باشم ... .
پاییز #وفادار ترین #فصل طبیعت حافظه ی خیس خیابان های شهر را همیشه همراهی می کند #لعنتی، هی می بارد و می بارد… و هر سال عاشق تر از گذشته هایش گونه های #سرخ درختان شهر را می بوسد و لرزه می اندازد به اندام درختان و چقدر #دلتنگ می شوند برگ های #عاشق برای لمس تن زمین که گاهی افتادن نتیجه ی عشق است…