♡
♡
#عرفان#عشقبدایت عشق بهکمال، عاشق را آن باشد که معشوق را فراموش کند که عاشق را حساب با عشق است.
با معشوق چه حساب دارد؟
مقصود وی عشق است و حیات وی از عشق باشد و بیعشق او را مرگ باشد.
در این حالت، وقت باشد که خود را نیز فراموش کند، که عاشق وقت باشد، که از عشق چندان غصه و درد و حسرت بیند که نه دربند وصال باشد و نه غم هجران خورد، زیرا که نه از وصال او را شادی آید و نه از فراق او را رنج و غم نماید.
همه خود را به عشق داده باشد.
چون از تو بهجز عشق نجویم بهجهان
هجران و وصال تو مرا شد یکسان
بیعشق تو بودنم ندارد سامان
خواهی تو وصال جوی خوااهی هجران
ای عزیز ندانم که عشق خالق گویم یا عشق مخلوق.
عشقها سه گونه آمد.
اما هر عشقی درجات مختلف دارد.
عشقی صغیر است و عشقی کبیر و عشقی میانه.
عشق صغیر عشق ماست با خدای تعالی.
و عشق کبیر عشق خداست با بندگان خود.
عشق میانه دریغا نمییارم گفتن، که بس مختصر فهم آمدهایم، اما انشاءالله که شمهای به رمز گفته شود.
ای عزیز معذوری که هرگز "کهیعص " با تو غمزهای نکردهاست تا قدر عشق را بدانستی.
ای عزیز آفتاب که در کمال اشراق خود جلوه کند، عاشق را از آن قوّتی و حظی نباشد و چون در سحاب، خود را جلوه کند، قرار و سیری نیابد.
#تمهیدات