آبادان، مروارید خاورمیانه بود ... اما سالهاست که شهر درگیر فاجعه هاست که ویران شدنش مردمی را به ماتم و عزای عزیزانشان نشاند.انسانهای بی گناهی که با امید قدم برداشتند و زندگی را در این روزگار سیاه دوست داشتند
آبادان این است وطن از پا افتاده برای کدام غم ناله کنیم غم ویرانی جنگ ، غم بی آبی، غم نان، غم ریزگرد و اینک غم ریزش ساختمان
📌سالها پیش مردم این دیار در اوجِ سختی، حلبها را تبدیل کردند به #رباب و آوازِ زندگی نواختند تا به زیستن ادامه دهند و زیستن خود را بیان کنند.
آن موقع سوزِ رباب بود و صدای علوان. خواندند از سوز و راز و رویاها. اینبار پنجههای دخترانِ کارون فریاد میزنند که با همهی مصائب و نیرنگها اما زندگی در جریان است.
اکنون دختران دف نوازِ گروهِ ترنم به سرپرستی استاد سهیلا عنافجه بمناسبت عیدغدیر درکنار کارونِ بیرمق در این روزهای پرتلاطم، دفها را گرم کرده و سازِ زندگی را با صدا و ترانهی مانگارِ علی کارونی نواختند.
*کمی دربارهی دف*
از قدیم روایت شده "ذي جعل الشباب في بلدتنا مذبذبا في الحكم على النكاح في المسجد هل هو سنة أم بدعة حديث: «أعلنوا هذا النكاح واجعلوه في المسجد واضربوا عليه بالدف»" به این معنی که حتی در مسجد خبرِ جشن عقد دونفر را با دفنوازی اعلام کنید.
در ایران و خصوصا بین #کوردها دفنوازی رواج دارد. در بین مردم عرب #اهواز خصوصا #زنان_عرب دفنوازی در مجالس مولودیخوانی همچنان نواخته میشود. امید به استمرار و سرزندگیِ گروهِ ترنم