کشش به سمت بدی از کجاست؟ میل به قدرت و کبیر شدن، میل به دیده شدن میل به کامجویی و لذت و در نهایت میل به کثرت به جای وحدت از کجا سرچشمه میگیرد؟
نور و تاریکی دو نیروی در حال تقابلاند صفاتِ تاریکی جاذبهاش بیش از صفات نورانی است به همین دلیل در ذاتِ هر شرارتی میل به کسبِ قدرت نیز هست و در ذاتِ هر کشش شرورانهایی، میل به خوبی هم هست ولی از راهی نادرست و ناصواب....
بطور مثال وقتی شما نسبت به کسی دچار حقد و حسد هستید در عمق وجودتان او را میستائید و مایلید مانند او عزیز و محترم باشید ولی خود را فاقد این توانمندی برای وصول به موقعیت مشابه میدانید، پس بجای خلق راهکاری که شما را به آن جایگاه مطلوب برساند، با سوژه مطبوع و منظور نظرتان وارد جدال میشوید که در این کشمکش شما در شرارت مصممتر میشوید در حالی که نکتهایی از جنس نیکویی در وجود او را قلبا میستائید ولی یا خشم سرکوب شده در وجودتان مانعِ ابراز ارادت و همدلی و رفاقت با اوست. یا جبر زندگی به شما فرصتِ دیده و عیان شدن استعدادهای مشابه را نداده و شما اینگونه از زندگی انتقام میگیرید با انکار زیبایی و دانایی در هر وجودی که از جنسِ روشنایی و روشنگری است