کانونِ ادبی دانشگاه اصفهان | قند پارسی

Channel
Education
Art and Design
Music
Family and Children
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel کانونِ ادبی دانشگاه اصفهان | قند پارسی
@Ghande_parsi_UIPromote
1.06K
subscribers
324
photos
36
videos
117
links
کانال اطلاع رسانی کانون عرفان و ادب قند پارسی دانشگاه اصفهان برای عضویت و همکاری با کانون با ادمین در ارتباط باشید. ارتباط با ادمین: @Ghand_admin پیج اینستاگرام کانون: http://Instagram.com/ghande_parsi_ui
انجمن علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان با همکاری کانون قند پارسی برگزار می‌کند

💬 بزرگداشت روز شعر و ادب فارسی 💬

با سخنرانی:
◀️دکتر سید علی اصغر میرباقری فرد

شعرخوانی:
◀️دکتر امید ذاکری کیش
◀️دکتر مسعود آلگونه
و شاعران برجسته استان اصفهان

😀زمان: ۸ مهر ماه ۱۴۰۳ - ساعت ۱۰ الی ۱۲

📍مکان: تالار پیامبر اعظم
دانشگاه اصفهان


💬 @Ghande_Parsi_UI
📹 Instagram.com/Ghande_Parsi_UI
💬 @Adabiat_UI
📹 Instagram.com/Adabiat_UI
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
قند پارسی

سرشارم از حلاوت این قند پارسی

از حکمت و حکایت و از پند پارسی

آغوش جان من همه شب گرم صحبت است

از ناز و عشوه های شکرخند پارسی

دیبای زرنگارِ کُهَنِ بومِ پُر گُهَر

نقشی که خو گرفته به لبخند پارسی

میراث دیرپای نیاکان خوش سخن

بغلان و بلخ و مرو و سمرقند پارسی

آن دلبری که زخمی صدها هجوم شد

از دام دیو رَسته به ترفند پارسی

هر کس که دور گشته از این سرزمین، شده

دلتنگ ناز دلبر دلبند پارسی

نازم به این زبان فرهمند مادری

سرشارم از حلاوت این قند پارسی

قاسم بدره
Forwarded from ربات حذف ✂️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
منوچهر آتشی

‍ این ابرهای سوختهٔ سوگوار
تابوت آفتاب را به کجا می‌برند؟
این بادهای تشنه، هار و حریص وار
دنبال آبگون سرابِ کدام باغ
پای حصارهای افق سینه می‌درند؟


اکنون، درخت لختِ کویر
پایانِ ناامیدی
و آغازِ خستگی کدامین مسافر است؟
مرغان ره‌گذر
مرگ کدام قاصد گم‌گشته را
از جاده‌های پرت به قریه می آورند؟

ای شب! به من بگو
اکنون ستاره ها
نجواگران مرثیه عشق کیستند؟
و گاهِ عصر بر سر دیوار باغِ ما
باز آن دو مرغِ خسته چرا می‌گریستند؟


#منوچهر_آتشی
❑‌  نوروز در زمستان


سالی
        نوروز
بی‌چلچله بی‌بنفشه می‌آید،
بی‌جنبشِ سردِ برگِ نارنج بر آب
بی گردشِ مُرغانه‌ی رنگین بر آینه.

سالی
        نوروز
بی‌گندمِ سبز و سفره می‌آید،
بی‌پیغامِ خموشِ ماهی از تُنگِ بلور
بی‌رقصِ عفیفِ شعله در مردنگی.

سالی
        نوروز
                 بی‌خبر می‌آید
همراهِ به‌درکوبی‌ مردانی
سنگینی‌ بارِ سال‌هاشان بر دوش:
تا لاله‌ی سوخته به یاد آرد باز
نامِ ممنوع‌اش را
و تاقچه‌ی گناه
                  دیگر بار
با احساسِ کتاب‌های ممنوع
تقدیس شود.

در معبرِ قتلِ عام
شمع‌های خاطره افروخته خواهد شد.
دروازه‌های بسته
                    به‌ناگاه
                             فراز خواهد شد
دستانِ اشتیاق
                   از دریچه‌ها دراز خواهد شد
لبانِ فراموشی
                   به خنده باز خواهد شد
و بهار
       در معبری از غریو
تا شهرِ خسته
                  پیش‌باز خواهد شد.

سالی
        آری
بی‌گاهان
نوروز
      چنین
             آغاز خواهد شد.

ا‌لف- بامداد

نوروزِ ۱۳۵۶ و پاییزِ ۱۳۷۲

■ شعر نوروز در زمستان | از دفتر حدیث بی‌قراری ماهان
▫️خانم گلرخسار شاعر نامدار تاجیک شعری دارند که می‌گوید «شاهنامه وطن است، وطن بی‌مرگی»؛ من در میان شاعرانی که در ایران دربارهٔ ایران و وطن شعر گفته‌اند، به ژرف‌اندیشی گلرخسار در این شعر ندیده‌ام. این شعر نشان می‌دهد که وطن می‌تواند یک کتاب باشد. کتابی مثل شاهنامه که مفهوم وطن را از قرن چهار تا امروز برای ما حفظ کرد؛ کشور یک‌پارچه‌ای که دارای یک مرکزیت واحد به نام ایران است.

▫️شاهنامه چند ویژگی مهم دارد: یکی یک‌پارچگی سیاسی است. یعنی از آغاز تا پایان شاهنامه پنجاه پادشاه یکی پس از دیگری حکومت می‌کنند و در هیچ زمانی ما خلأ قدرت سیاسی نداریم. دوم یک‌پارچگی جغرافیایی است، یعنی همهٔ کارهای این پادشاهان و پهلوانان، ازخودگذشتگی‌ها و شهادت‌ها به خاطر حفظ یک منطقهٔ جغرافیایی خاص به نام ایران است.

▫️تا زمانی که شاهنامه هست ایران هم وجود خواهد داشت. شاهنامه همیشه پشتوانهٔ فرهنگی برای وحدت ملّی اقوام ایرانی ساکن در این سرزمین، و هویت مستقل همهٔ آن‌ها بوده است. وقتی که ما می‌گوییم وحدت ملّی منظورمان چیست؟ این مؤلفه‌های هویت ملّی کدامند؟ آیا فقط منظورمان آب و خاک است؟ زبان است؟ دین و آداب و رسوم است؟ قوم و نژاد است؟ به بیانی بله، ولی سرزمین مشترک رکن مهمی است؛ یعنی ما نمی‌توانیم مثلا فقط به یک زبان مشترک اتّکا کنیم بدین جهت که در این مجموعه‌ای که وطن نام گرفته ممکن است زبان‌های مختلفی وجود داشته باشد ولی همه احساس تعلّق به یک سرزمین دارند. ممکن است مذاهب و اعتقادات مختلف داشته باشند ولی باز همه تعلّق به یک سرزمین دارند.
در قرن دوم هجری تابوتی از یک مسیحی کشف شد که روی تابوت این مسیحی که «خرداد» نام دارد چنین نوشته شده: «ازمانِ ایرانشهر...» در قرن دوم هجری که اصلا ایرانشهر به لحاظ یک‌پارچگی سیاسی وجود نداشته و هر کدام از ولایات ما دست یک حاکم عرب بوده چرا می‌گوید من از سرزمین ایرانشهرم؟ برای این که ایدهٔ ایرانشهر برای این هم‌وطن مسیحی از بین نرفته بوده. این هم‌وطن مسیحی به همان اندازه به ایرانشهر تعلّق خاطر داشته که یک هم‌وطن زرتشتی یا مسلمان.

▫️برخلاف آنچه تصور می‌شود ما یک ملّی‌گرایی کور در شاهنامه نداریم. در شاهنامه هیچ‌کس نمی‌تواند حتّی یک بیت نشان بدهد که با یک نژادپرستی دُگم و سازمان‌یافته سروکار داشته باشیم. در طول هزاروصدسال که از سرایش شاهنامه می‌گذرد هیچ گروهی را سراغ نداریم که با اتّکا به پشتوانهٔ فکری شاهنامه دست به کشتار مردمی با نژادهای دیگر بزند. در شاهنامه ناسیونالیسم و انترناسیونالیسم جایی تلاقی می‌کنند و همان جاست که بر اصول بنیادین اخلاقی سخت تأکید می‌شود. بسیاری از مواقع شاعر با تورانیان همدلی می‌کند مثلا با «پیران» جهان‌پهلوانِ افراسیاب. یا مثلا با «اغریرت» برادر افراسیاب. در شاهنامه آنگونه نیست که انسان‌های خوب همیشه طرف ایران باشند و دشمنان، انسان‌های بد باشند. از ایران هم پادشاه فرّه‌مندی چون کیکاوس خودکامه خوانده می‌شود. در ماجرای سیاوش او مرزهای ملّیت را به‌هم می‌ریزد و آنچه برایش اهمیت دارد پافشاری بر رعایت اصول اخلاقی و تأکید بر انسانیت است.

▫️در ده سال اخیر در شهرهای مختلف چند نفر نقّال خانم ظهور کرده‌اند. فرهنگ شاهنامه‌خوانی دارد در خانواده‌ها گسترش پیدا می‌کند. بچه‌ها را هم تشویق به خواندن شاهنامه می‌کنند. قبول دارم که آمار مطالعه در ایران بسیار پایین است و شمارگان کتاب محدود. نظام آموزشی ما پر از اشتباه است و انگیزه‌ها را از بین می‌برد و اکثر جوان‌ها به سبب شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر جامعه بیشتر انگیزهٔ کسب درآمد دارند. با همهٔ این‌ها من بسیار خوشبینم!

▪️خلاصه‌ای از گفت‌وگوی ابوالفضل خطیبی با خانم ندا عابد، نشریهٔ آزما

#شاهنامه
لبانت را چو رازی با لبانم در میان بگذار
برای کارهای این‌چنینی هم زمان بگذار

کسی از نامت ای جان دلم بویی نخواهد برد
پزشکم گفته است این قرص را زیر زبان بگذار

به هر شکلی شده می‌چینمت ای سیب دور از دست!
خودت لطفی کن و پای درختت نردبان بگذار

زمینی‌ها تو را و آسمانت را نمی‌فهمند
بخوان و رادیو را روی موج "شد خزان" بگذار

بمیرانم! من از بهبودیِ بی تو هراسانم
به رسم مهربانی لای زخمم استخوان بگذار

دلم از این همه تنهایی و دوری به تنگ آمد
خودت را جای من تنها نه... جای هر دومان بگذار

#کبری_موسوی_قهفرخی
نیما و شعر او- محمد حقوقی

شاعری است که جز با نگاه زمینی به جهان نمی‌نگرد. چرا که جهان را گذران می‌بیند و به اصل بقاش چندان اعتقاد نیست و ما این بینش را از همان «افسانه» آنجا که به حافظ خطاب می‌کند، به عیان می‌بینیم و این علت همان نگاه ویژه شاعری است که حتی در حوزه مفاهیم نیز همچون اعیان طبیعت به نیت عینیت و جسمیت بخشیدن وارد می‌شود با آنچنان نفوذی که ذهنیات شاعر را با عینیات طبیعی در‌می‌آمیزد و شاعر را در طبیعت غرق می‌کند. طبیعتی که معشوق اوست و آنچه در سر دارد باید صورت متعین این معشوق شود و در حقیقت علت جدایی و فصل او از شعر ذهنی و کلی‌گوی گذشته و آشنایی و وصل او با شعر عینی و جزئی‌نگر امروز از همین روست و چنین است که وقتی مثلاً در شعر «باد» می‌خواهد از شوق عشق و رفتن به خلوت محبوب و حفظ یاد و خاطره آن و به عبارت دیگر از عاشق شدن و خاطره داشتن سخن گوید با انتساب فعل گذاردن برای «عشق» و «آوردن» برای «خاطره» به صورت گذاردن گوشه‌ای از قلب خود و آوردن گوشه‌ای از خلوت دلربا به احساس خویش شکلی مادی می‌بخشد:

من شدم از روی این بام سیه
سوی آن خلوت گل آویز
تا گذارم گوشه‌لی از قلب خود را اندر آنجا
تا از آنجا گوشه‌ای از دلربای خلوت غمناک، روزی آورم با خود

یا در شعر «ری... را»، ری.... را اسم صوتی است که تجسد می‌یابد و در آخر با صاحب صوت می‌رود و این توجه به اصل «عینیت» بیش از هر چیز از عشق او به طبیعت سرچشمه می‌گیرد چرا که او شاعری است که به طبیعت زنده پیرامون خود عشق می‌ورزد، طبیعتی که گهواره کودکی، پرورشگاه و دامان مادرانه او و شعر او بوده است.

شعر زمان ما
#محمد_حقوقی
#گزارش_تصویری

🔰نشست تأملی درباره دفاعیه سقراط اثر افلاطون_۱۸ شهریور ماه ۱۴۰۳
برگزار شده توسط کانون خانه روشنان

📌مشاهده گزارش تصویری:
https://jdisf.ac.ir/?p=23199

📸 عکاس: پیمان شاه‌سنایی
@ghande_parsi_ui
@studentcity_isf
Forwarded from Setareh Masoumzadeh
♨️کانون دانشجویی "برداشت" به مناسبت روز ملی سینما برگزار می‌کند:

سینمای ایرانی؛
نگاهی به رابطه متقابل سینما و سیاست (۱۳۵۷-۱۳۰۹)

«همراه با اکران فیلم ناصرالدین شاه، آکتور سینما»

🔸با حضور:
پژمان نظرزاده آبکنار

🔸به میزبانی:
ستاره معصوم‌زاده

🔸زمان و مکان:
۲۱ شهریور ماه، ساعت ۱۷
ورودی شمالی دانشگاه اصفهان، صد متر به چپ، دفتر سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی واحد اصفهان

❗️برای حضور، کافی‌ست نام‌تان را به این شماره پیامک کنید:
09366489974

🔸طراح پوستر: عرفان غلامی

به ما بپیوندید:
@studentcity_isf

🔆سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی اصفهان
کانونِ ادبی دانشگاه اصفهان | قند پارسی
کانون دانشجویی «خانه روشنان» برگزار می‌کند: تأملاتی دربارهٔ «دفاعیهٔ سقراط» اثر افلاطون ارائه‌‌دهنده: سهیل کاغذگران؛ دانشجوی دکتری فلسفه یونان باستان   زمان و مکان: ۱۸ شهریورماه، ساعت ۱۷ ورودی شمالی دانشگاه اصفهان، صد متر به چپ، دفتر سازمان دانشجویان جهاد…
🔰هم اکنون
🔺نشست "تأملی درباره دفاعیه سقراط اثر افلاطون" با حضور سهیل‌ کاغذگران، دانشجوی دکتری فلسفه یونان باستان در دفتر سازمان دانشجویان در حال برگزاری‌ست.

📍لینک پخش زنده:

https://www.roytab.ir/w/d/905

به ما بپیوندید:
@studentcity_isf

🔆سازمان دانشجویان جهاد دانشگاهی اصفهان
کانونِ ادبی دانشگاه اصفهان | قند پارسی
کانون دانشجویی «خانه روشنان» برگزار می‌کند: تأملاتی دربارهٔ «دفاعیهٔ سقراط» اثر افلاطون ارائه‌‌دهنده: سهیل کاغذگران؛ دانشجوی دکتری فلسفه یونان باستان   زمان و مکان: ۱۸ شهریورماه، ساعت ۱۷ ورودی شمالی دانشگاه اصفهان، صد متر به چپ، دفتر سازمان دانشجویان جهاد…
آخرین یادآوری؛

فردا عصر قرار است برنامه مهمی برگزار بشود. نه به لحاظ چشمگیر بودن، بلکه به لحاظ عمق و محتوای آن.

از همه شما دعوت می‌کنیم حضور داشته باشید.

در ابتدا پرسش این است که چرا باید افلاطون خواند؟
و چه چیز به ما اضافه خواهد کرد؟


جدا از اینکه افلاطون آغاز فلسفه است، اولین نگارنده تاریخ یونان نیز هست به قولی،
البته موازی با گزنفون رساله های افلاطون روایت های داستانی جذابی نیز هستند.

فنون ادبی در آنها واضحا به چشم می‌خورد.
و دیگر آنکه افلاطون سرآغاز نقد ادبی در جهان است. و این برای ما مسئله‌ای نیست که به راحتی از آن بشود گذشت.

کما این‌که افلاطون شروع نگاه انسان به یک جامعه آرمان‌شهری نیز بوده است.
و این نگاه آرمان‌شهری هر انسانی را به اندیشه کردن وا می‌دارد.
More