#داش_فریدصلواتیوقتی به اطرافم می نگرم . می بینم بی ادبی در جامعه ایی که زندگی می کنم به یک رفتار عادی اجتماعی تبدیل شده .
گویا اگر روزی ادب ببینیم باید تعجب کنیم .
در فضاهای آموزشی مانند مدارس و دانشگاه ، رفتارها به گونه ایی همه گیر شده است که با رفتارهای کوچه وبازار هیچ فرقی ندارد .
با سواد و بی سواد همه یک جور رفتار می کنند .
اگر طرف مقابلت نگوید من مدرک دانشگاهی دارم . احساس می کنی با یک چاله میدانی طرف شده ایی.
ادبیات در اجتماع ما بسیار سخیف و بی ادبانه شده است .
تا آنجا که حتی اگر کسی بخواهد به طرف مقابلش ابراز عشق کند با الفاظ رکیک احساس خود را نشان می دهد .
#داش_فرید و همه شما که مطلب مرا می خوانید به خوبی می دانیم علت این بی ادبی ها چیست.
به طور مثال وقتی در فضای ادبیات جامعه ما ، جای بزرگانی چون ،
#بدیع_الزمان_فروزانفر ، و شاگردش
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی را ، افراد کوچک و بی سواد بگیرند . چه انتظاری باید داشت که جامعه از ادب برخوردار باشد؟
چه درناک است ،وقتی می شنوی قبر این استاد برجسته ادبیات که در باغ طوطی صحن شاه عبدالعظیم به خاک سپرده شده است به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی به مبلغ یک میلیون تومان به یک حاجی بازاری فروخته شده است.
امروز شانزدهم اردیبهشت سالگرد درگذشت استاد زبان و ادبیات فارسی و ادیب معاصر استاد
#بدیع_الزمان_فروزانفر است.
زندگی محمدحسین بشرویهای معروف به بدیعالزمان فروزانفر فرزند آقا شیخ
علی بشرویهای در سال ۱۲۷۶ ه. خ. در یک خانواده کرد خراسان در بشرویه زاده شد. پدر وی آقا شیخ
علی بشرویهای از بزرگان منطقه بشرویه و از شعرای دوره مشروطه بود. مقدمات علوم را در زادگاه خود آموخت و آنگاه راهی مشهد شد و از محضر استادان ادب حوزهٔ خراسان همچون ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری بهره برد. حدود سال ۱۳۰۰ به تهران رفت و تحصیلات خود را در مدرسهٔ سپهسالار ادامه داد و چندی حجرهای در مسجد سپهسالار داشت. در جوانی در همان مدرسه به تدریس پرداخت و چندی بعد در سال ۱۳۰۵ به سمت معلمی دارالفنون و دارالمعلمین عالی منصوب شد. در سال ۱۳۱۳ به معاونت دانشکدهٔ معقول و منقول (الهیات) منصوب شد. در سال ۱۳۱۴ هیئت ممیزهٔ دانشگاه تهران مرکب از نصرالله تقوی،
#علیاکبر_دهخدا و ولیالله نصر تألیف ارزندهٔ او به نام «تحقیق در زندگانی مولانا جلالالدین بلخی» را ارزیابی و به او گواهینامهٔ دکتری اعطا کرد. به استناد این گواهینامه در همان سال به سمت استادی دانشسرای عالی و دانشکدههای ادبیات و معقول و منقول منصوب شد. در سال ۱۳۲۳ بر اساس رأی شورای استادان به ریاست دانشکدهٔ معقول و منقول برگزیده شد و تا سال ۱۳۴۶ در این سمت باقی بود. از ابتدای تأسیس دورهٔ دکتری ادبیات فارسی در دانشگاه تهران، تدریس در دورهٔ دکتری را به عهده گرفت و برنامهٔ این دوره را پایهگذاری کرد. فروزانفر استاد و راهنمای جمعی از دانشجویان مبرز دورهٔ دکتری در دانشکدههای ادبیات و الهیات بود که بعدها استادان برجستهٔ ادب پارسی و مطالعات فرهنگ ایران شدند از جمله:
#پرویز_ناتل_خانلری،
#ذبیح_الله_صفا، مهدی حمیدی شیرازی،
#عبدالحسین_زرینکوب،
#غلامحسین_یوسفی، محمدامین ریاحی، سید محمد دبیرسیاقی، محمدرضا شفیعی کدکنی،
#سیمین_دانشور، ضیاءالدین سجادی، جلال متینی، سید صادق گوهرین، منوچهر ستوده و منوچهر مرتضوی.
فروزانفر در سال ۱۳۴۶ از استادی دانشگاه بازنشسته شد، اما همکاری خود را در تدریس در دورهٔ دکتری ادبیات فارسی تا روزهای پایانی عمر ادامه داد. در همین زمان عضویت مجلس سنا را یافت. مدتی نیز ریاست کتابخانهٔ سلطنتی را نیز به عهده گرفت.
بدیعالزمان فروزانفر در ۱۶ اردیبهشت ۱۳۴۹ بر اثر سکتهٔ قلبی در ۷۳ سالگی درگذشت.
او در
#باغ_طوطی (صحن شاهعبدالعظیم) به خاک سپرده شد و سرانجام متاسفانه تولیت آستان حضرت عبدالعظیم (به صرف گذشت سی سال و رفع مانع فقهی) قبر بدیعالزمان فروزانفر، بزرگترین استاد برجسته در تاریخ دانشگاه تهران و یکی از نوادر فرهنگ ایران زمین را، به مبلغ یک میلیون تومان به یک حاجی بازاری فروخت.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
کانال
#داش_فریدصلواتی :
https://telegram.me/farid_salavati