#داش_فریدصلواتی بر خلاف بسیاری. #داش_فرید از مناظره آقایان #حسین_شریعتمداری و #صادق_خرازی لذت نبرد.از رفتار این دو هموطن خوشحال نشدم که همدیگر را با کینه و نفرت رسوا کردند .وقتی انعکاس این برنامه را در دنیا مجازی و در بین طرفدارانشان نظاره کردم متوجه شدم که سراسر کینه ونفرت وجودمان را گرفته است و گویا دیگر برایمان کشور و منافع ملی مهم نیست ؛ تنها می خواهیم عقده های روانی خود را که در طول تاریخ گریبانمان را گرفته است خالی کنیم . با دیدن این برنامه ترس وجودم را گرفت ،از آینده فرزندانم مانی ونامی ترسیدم ، رفتار این دو عزیز در مناظره برایم اینگونه تداعی شد که گویا پدر و مادری در مقابل فرزندان خود از اطاق خواب و کارهایی که در این اطاق بین پدر و مادر انجام می شود برای فرزندان خود صحبت می کنند.تمام این موارد که بین این دو نفر که برایم بیشتر دو تفکر هستند تا دو شخص ،بیان شد ،کاملا برای ملت روشن است ، ما در این برنامه نقد ندیدیم ؛ خالی شدن عقده های هر دو جناه را دیدیم ؛ملت و جامعه مهم نبودند ، مهم این بود که پشت این تریبون خودم راخالی کنم و بعضی ها هم که مانند من فکر می کنند حالشان جا بیاید و خنک شوند ، باید راهی پیدا کنیم و عقده های روانی که روز بروز در کشورمان در حال فوران شدن است را درمان کنیم . چند وقت پیش فیلمی را دیدم با این موضوع که در یکی از شهرهای ایران پسری با لباس زنانه وارد دستشویی زنانه می شود و وقتی مردم از این موضوع اطلاع پیدا کردند وارد آن دستشویی شده و وحشتناک شروع به ضرب و شتم آن شخص کردند ، تا اینجای این فیلم تنها دلم برای این شخص سوخت ولی آخر این فیلم صحنه ایی را دیدم که بدنم لرزید و ترس تمام وجودم را گرفت، مامور نیروی انتظامی به جای اینکه از راه قانون وارد عمل شود ، با همان کینه ونفرت وعقده های روانی که تمام موجود همه ما را فرا گرفته است ، پا به پای مردم خشمگین در حال ضرب و شتم پسر نگون بخت بود و تعجب انگیز تر این که مامور نیروی انتظامی از مردم بیشترعصبانی بود و برخی از مردم مامور نیروی انتظامی را آرام می کردند .در جامعه ما افکار در حال گندیده شدن است ، عقیده ها در حال پوسیدن و پرده های باور دریده شده ، خودشیفتگی ما ایرانیان کم کم دارد به یک توهم تبدیل می شود ،چقدر دردناک است که بزرگان دینمان این عقده های روانی را در جامعه می بینند و به جای اینکه باری را از دوش این ملت بردارند و آنها را به راه راستی که پیامبران عظیم الشان ،ما را به آن راه ها دعوت کرده اند ، سوقمان دهند ؛خود و اطرافیانشان همان اشتباه را تکرار می کنند و از تریبون ها به این رفتارهای بیمارگونه دامن می زنند. هزاران افسوس که دیریست وا مانده ایم در ظاهر دین ، دهانمان پر شده است ازغلظت تلفظ حرف "ض" در کلمه " ولاالضالین" ولی غافل از آن که خود عمریست در گمراهی به سر می بریم ،این عقده های روانی در جامعه همه ما را فرا گرفته است ،اصلاحات و اصول گرا هم ندارد ، همه راه را اشتباه انتخاب کرده ایم ،چندی قبل وقتی خبر خودکشی کارمند یکی از احزاب اصلاح طلب را شنیدم رفتارهای عقده گونه برخی از هموطنانم دلم را به درد آورد ؛ هیچ کس درد این انسان و یک هموطن را ندید که چرا خود را حلق آویز کرد؟ شاید هم نخواستیم ببینیم ؛ ولی به زیبایی می شد در دنیای مجازی رفتارهای عقده گونه وکینه توزانه مان را دید .و هر کس می خواست توپ عقده های روانی خودش را به زمین دیگری پرتاپ کند و تنها بازنده این بازی آن فرد نگون بخت بود که خود کشی کرد و خانواده بیچاره اش را به عزا نشاند ،روزی نیست که از این خودکشی ها اتقاق نیفتد ؛ اگر این مورد دیده شد به خاطر این بود که هر کس می خواست از این خودکشی به نفع خود استفاده کند ؛احتمالا این نکته ایی که در آخر می گویم شاید بسیاری را با من بد کند و یا شاید هم تلنگری باشد برای اطرافیانمان .و آن این است که ،آنها که انقدر از قاضی مرتضوی سابق کینه ونفرت دارند و رفتار او را نمی توانند تحمل کنند و یک جورایی آرزوی مرگش را دارند هیچگاه به این موضوع فکر کرده ایم از اول انقلاب تا کنون بزرگانمان آیا درست عمل کرده بودند که حال انتظار داریم آموزشهایشان روی امثال قاضی مرتضوی درست جواب داده باشد؟از ابتدای انقلاب چه کاشتیم که حال انتظار داریم بهترین ها را برداشت کنیم؟ چقدر زیبا ارول در کتاب مزرعه حیواناتش دیالوگی را از روباه میاورد مبنی بر اینکه: به روباه گفتند:تو سواد داری؟ روباه گفت:سواد برای انسانهاست،من شعور دارم. انسانها همواره نادان به دنیا می آیند نه احمق، احمق شدن نیاز به آموزش دارد ؛خدا نگذرد از آنها که از احمق شدن ما سود می برند و نانشان در گرو این است که ما به جان هم بیفتیم .به خدا راه را اشتباه نشانمان داده اند .خدا را شکراین دنیا گذریست ،وگرنه آنوقت چگونه رفتار می کردیم ؟ در بین افکارمان سنگ مرده شور خانه را فراموش نکنیم. https://telegram.me/farid_salavati