@Cafe_Sher_O_Taraneh ❤️کجای شب پنهان
و پشت دیوار کدام ستاره نهان
که دست گرد باد از دامنم کوتاه
و پازل استخوان هایم به هم نریزد
وقتی خورشید بخواب می رود
روح تب دار و سرگردانم
کوچه های بی پلاک
و خیابان های خیس بی رهگذر را
زیر پاهایش جا می گذارد
گم می شوم
در پلاک خانه ای که
تمام زنانگی ایم را
در آن سقط کرده ام
می خواهم زندگی را بالا بیاورم
و عق بزنم تمام زن بودن را
اما سنگی شبیه به یک مرد
راه گلویم را می بندد
بند های دست و پایم را
با دندان می جوم
شاید کمی جسارت
از دختر همسایه یمان وام بگیرم
و همه چیز را در خودم رها کنم
زن بودن را
ساعت تکراری روی دیوار را
قرص های بیهوده
در کشوی اتاق خوابم را
زندگی بدون فصل هایم را
شایدم نفسم را
با نفس های اجاق گاز تاخت بزنم
و درزهای در و پنجره را
با پنبه بپوشانم
می خواهم؛
روزی که نفس هایم را تاخت می زنم
سه شنبه باشد...
#مرجان_مردانی🍁از شاعران جوان حمایت کنید
👇🏻@Cafe_Sher_O_Taraneh ❤️