#ترجمه_شعر🆔 @CTAFJمَرد بر زمین افتاد
وسط میدان
مرد بر زانوانش افتاد.
- آیا چنان خسته بود
که توان ایستادن را از دست داده بود؟
- آیا به آن سدی رسیده بود
که موج مردهی عمر در آنجا میشکند؟
- آیا به راستی اندوه با پتکی دخلش را آورده بود؟
آیا گردباد درد بود؟
- شاید فاجعهای بود که کسی را یارای تحملش نیست.
- شاید فرشتهی رحمت بود
که به وقت آمدنش، با تبر پرمانندش آمد.
- شاید خدا بود یا که شیطان.
در وسط میدان
ناگهان مرد مثل اسبی بر زمین افتاد
زانوانش را با داسی درو کردند.
#سارگون_بولصترجمه:
#فاطمه_جعفری♐️ https://t.center/CTAFJ