کانال رسمی کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران

#محسن_شکاری
Channel
News and Media
Politics
Education
Social Networks
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel کانال رسمی کمیته آزادی زندانیان سیاسی در ایران
@CFPPI3Promote
1.01K
subscribers
8.41K
photos
9.16K
videos
6.89K
links
آگاهی دادن به افکار عمومی در سطح بین‌المللی و بسیج سازمان‌های مدافع حقوق انسان در سراسر جهان علیه جمهوری اسلامی با خواست آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه زندانیان سیاسی
To first message
#گلرخ_ایرایی از زندان اوین:
برای مادر #محسن_شکاری که دستان سفاک ضحاک سیب و سنبل از سفره‌ی هفت‌سین‌اش چید.
ما نیز چون تو نوروز نداریم. شادی‌مان بهتی شد در آخرین نگاه سرو ستبر‌ت پای چوبه‌ی دار. با هر سحرگاه، سرود سرخ فرزندت را، که در پی آزادی، درِ خانه را پشت سر بست و دیگر بازنگشت، زمزمه می‌کنیم. سبزه‌هامان به سوز سینه‌ات سوزان است. ما دادخواه نیستیم. ما انتقام خون‌های ریخته شده و سرهای بردارِ فرزندان‌مان را در آن سحرگاه موعود از ضحاک زمان می‌ستانیم. در کنارت ایستاده‌ایم تا سرنگونی بنیان ستم.

#زنان_حذف_شدنی_نیستند
#زنان_به_عقب_برنمیگردند
#انقلاب_ژینا
#انقلاب_زن_زندگی_آزادی
#حکومت_ضد_زن_نمیخواهیم
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#BoycottIranRegime
#IranProtests

📌 برای کمیته مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی گزارش و اخبار خود را ارسال کرده و با ما همکاری کنید. با ما میتوانید از طریق لینکهای زیر تماس بگیرید :
https://linktr.ee/cfppi
دلنوشته ای از هم بندی زنده یاد #محسن_شکاری

«در بند ۳۵۰ اوین، تعدادی از بچه ها آزاد شدند و قرار شد از اتاق ۹ به اتاق ۷ جا به جا بشم؛ اتاق ۷ اتاقی بود که ‎محسن شکاری اونجا بود. داشتم برای جا به جایی آماده می‌شدم که محسن به اتاق ما اومد و گفت عمو کاووس، پتو هاتو لازم نیست بیاری، برات پتو انداختم و جات رو آماده کردم.
گفتم چی می‌گی محسن؟
رفتم اتاق هفت دیدم محسن زاغه‌ی خودش رو برای من خالی کرده و پتو هاشو برای من گذاشته و خودش به تخت سه رفته. هرچی گفتم محسن بیا سر جای خودت، قبول نکرد و گفت این زاغه رو برای شما خالی کردم.
این در شرایطی بود که بچه های دیگه سر زاغه و تخت های پایین بعضی اوقات دعواشون می‌شد!
جیره‌ی غذایی در ۳۵۰ و ۲۴۰ به شدت کم بود، محسن برنج ش رو با نون می‌خورد و می‌گفت رفتم بیرون می‌خوام جودو کار کنم، باید یکم هیکلم گنده تر شه... جدا از اون همیشه بهم می‌گفت عمو کاووس رفتیم بیرون بریم با هم یه جا کافه بزنیم، من کل کارای کافه رو می‌کنم و کافه رو می‌گردونم برات.
محسن تا لحظه‌ی آخر برای بیرون و آینده‌اش برنامه داشت و سرشار از زندگی بود، روزی که اعدام شد، بچه های رجایی‌شهر زنگ زدن و یکیشون با گریه گفت «محسن به خیاطی شلوار سفارش داده بود براش بدوزن... خیاطی بهش گفت شنبه بره شلوارشو بگیره و قرار بود شنبه بره شلوارشو بگیره... قرار نبود محسن اعدام بشه....
محسن شکاری فردی بود که حاضر بود برای کمک به بقیه از حق خودش بگذره و منتظر آزادی بود و حتی برای بعد از آزادیش هم برنامه های مختلف داشت؛ شما با اعدام محسن یک زندگی را کشتید!»

امروز پنجم اسفندماه مصادف با زادروز تولد محسن شکاری🌹

#علیه_اعدام
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_ایران
#زن_زندگی_آزادی
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
#BoycottIranRegime