۱- بعضی وقتها باید یاد بگیری وقتی درد میکشی، بخندی، حتی قهقهه بزنی، شاید شمشیرت شکسته باشد ولی خندهات یاد حریفت میاندازد که؛ "لعنتی من هنوز زندهام و موی دماغت." ۲- یک روز، سوگ بود در عرف ما، هفتهها شادی و امید و تلاش، هر کس آمد یک روز از هفته کش رفت و به روزها افزود، هفتهها که تمام شدند نوبت ماهها رسید، دیگر چیزی از روزهای هفته شاد باقی نمانده بود. کسب و کار مردم شد روضه خوانی، از خفیفترین شکل آن که چسناله باشد در محافل تا شکافتن فرق خود در شرایع، و خشتک به سر کشیدن بر منابر! و عجبا که عرف شد قانون! ۳- سوگ اگر تو را نسوزاند که یقه قاتلِ مقتول سوگآورت را بگیری سوگ نیست، سور دشمنت است. لااقل یه فحش بده دلمون گرم شه که زندهای! ۴- بعضی مخنثهای سیاسی که برای هر امر غیر سیاسی مثل تاریخ و فرهنگ و هنر و جامعه و اقتصاد و علم و فلسفه یک انژکسیون ۳ لیتر هوای سیاسی و شفابخش دارند چنان دم از صلح و دوستی و دموکراسی میزنند تو گویی ما شنگول و منگولیم که نتوانیم دستهای آلوده را از دستهای عاشق تشخیص دهیم، دیدیم که خون حبههای انگور این تاکستان شراب بزم قدرتتان شد. حداقل فایده وقایع این روزها نفی نظریه توهم توطئه بود که در دستان شما هایپررئالیستها کارآیی لنگه کفش در دهان منتقد متخیل را داشت. مگر نه اینکه خیال و تصور و تصویرسازی و چینش ذهنی پازلها قوه محرک موتور کنکاش و جستجو و عامل دینامیک عملگرایی است؟! ۵- چه خوب شد! چشممان روشن که از ملکه انگلستان تا دولت آلمان همگی به همراه حواریونشان از پس پرده غیب نزول اجلال فرمودند تا کودکان حلالزاده، حرامزادگی این مدعیان کونبرهنه را فریاد بزنند. قرنهاست منتظرش بودیم، و ما زندگان این برزخ؛ چه خوشاقبال که شیطان را در مرز بهشت و دوزخ زیارت کردیم! نترس سنگت نمیزنیم! آنچه باید اتفاق میافتاد، افتاده؛ مردمان دنیا یکدیگر را میفهمند و میدانند زمین یک کره گرد است که خانه مااست و همه چیزش به هم ربط دارد، حتی بقول سلبریتیهای عارفمسلک اعداد کوآنتومیاش! اما! به جان عمهات قسم که مهم نیست چه کسی برنده میشه. آره تو راست میگی!! تو خوبی #عباس_بیک_پور
فعلا دولت روحانی به جریمه و اخراج شکنندگان قرنطینه بسنده کرده ولی انشاالله تعالی حکم تیر هم از فرمانده کل قوا میگیرد...
از آنجا که برخی فقط طنز موجود در مطلب را میبینند نیاز به چند پرسش و یک توضیح میبینم: آیا افزایش دو برابری جریمههای رانندگی تاثیری در کاهش آمار تصادفات داشت یا فقط جیب دولت را پرتر کرد و لاکپشتهای رام و ترسیده را با سرعت مافوق مورچه در لاین چپ اتوبانها قطار کرد؟ هیچ میدانید آمار تصادفات در لاین سرعت چقدر است؟ آیا انبوه سرعتگیرهای کوهمانند در کوچه و خیابان و حتا بزرگراهها، امنیت عابران را تامین کرد، یا فقط جیب پیمانکاران آسفالت و کاسبی تعمیرکاران را رونق بخشید و آمار تصادف از پشت و آلودکی حاصل از آزبست لنت و کلاچ را بالاتر برد و ترافیک و آلودگی بیشتر ایجاد کرد؟ بدانید که این سیستم سیاست را فقط در معنای باستانی آن اجرا میکند؛ یعنی مجازات. اصولا مجازات بر مبنای مقصرمداری بنا شده و بقای مادی و معنوی آن بر ادامه تخلف است! به علاوه اینکه بار مسوولیت دولت را که موظف به اجرای قوانین و عدالت در جهت رفاه و امنیت و آسایش ملت است به دوش مردم میافکند. در واقع شما فینفسه و بالقوه از بدو تولد مقصرید و حکومت مثل دژخیم بالای سرتان ایستاده تا اگر تخلفتان به فعل درآمد یا مالتان را بستاند یا چند سالی از عمرتان را یا جانتان را و یا هرسه را. خاتمه: از عبارات این ملت فلان، این مردم بیسار و یا خودمان مقصریم استفاده نکنید، در مورد دوتای اول درحقیفت خودتان را از این ملت و مردم منفک کردهاید که حقیقت ندارد و جبرا شما هم بخشی از مردمید و در مورد سوم بیانصافید، چرا که یک سیستم منسجم و سازماندهی شده بنام حکومت را با مردمی مقایسه میکنید که حتا اجازه ندارند یک تشکل کوچک صنفی داشته باشند چه رسد به احزاب مستقل! ولی با همین شرایط در سیل و زلزله و فقر و گرانی باز هم دستگیر و کمککار هم هستند. به خودتان بد نگویید و اجازه ندهید دولت و حکومت به بردگی بکشاندتان و طلبکار هم باشد.