کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گرد

#حجاب_بی‌_حجاب
Канал
Политика
Новости и СМИ
Социальные сети
Запрещенный контент
Персидский
Логотип телеграм канала کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گرد
@BehnimaПродвигать
1,56 тыс.
подписчиков
18,2 тыс.
фото
18,1 тыс.
видео
18,4 тыс.
ссылок
https://t.center/behnima ارتباط با ادمین @BEH_Naam23
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در اولین روز تشدید فشار و برخورد با زنان برای اعمال حجاب اجباری، جو‌ شدید امنیتی در متروی انقلاب تهران حاکم است و صدای فریاد زنی که درصدد نجات از دست ماموران است، به گوش می‌رسد.


#حجاب_بان
#گشت_ارشاد
#ناامنی_زنان_در_خیابان
#زن_زندگی_آزادی
#حجاب_بی_حجاب
سپیده رشنو، فعال مدنی مخالف حجاب اجباری با انتشار متنی در اینستاگرام، از نحوه بازداشت خود روایت کرده و نوشته که بیشتر از ۱۲ نفر به خانه‌ام هجوم آوردند و «دستبند زده و نشسته، زنی داشت توی سر و صورتم می‌زد و چند مرد لگد می‌زدند... تحقیرِ من تقسیم شده‌بود بین همه‌شان‌»

متن کامل نوشته سپیده رشنو به شرح زیر است:

یخ می‌مالیدم به پام و گوگل را می‌گشتم دنبال دوایی خانگی برای سوختگی که صدای تق تقِ در آمد. آن هم در ساختمانی سه واحدی که در توییتی آن را ساختمانِ «آدم‌های تنها» نامیده‌بودم. صدای در برای یکِ نیمه‌شب عادی نبود. گفتم بله؟ گفت: «پسر آقای رحیمی‌ام. می‌شه باز کنید.» آقای رحیمی که بود؟ مدیر ساختمان که پسر خیلی جوانی داشت و اگر کاری هم داشت با سوادِ نصفه‌نیمه‌ای به واتس‌اَپِ خانم «رشپور» اقتضا می‌کرد.

سرد شدم و می‌لرزیدم. دوباره تق تقِ محکم‌ترِ در که پسر آقای رحیمی هستم می‌شه باز کنید. صدای مردی میان‌سال، پشت درِ چوبی، آن هم یکِ نیمه شب داشت با تحکم داشت می‌‌گفت من پسر آقای رحیمی هستم. بدنم به رعشه افتاد. دنبال گوشی گشتم. تنها چیزی که می‌توانستم ازش دفاع کنم نه خودم بود و نه تنم. یک گوشی تلفن بود که دو هفته هم از خریدش نگذشته‌بود. صفحهٔ گوشی را نمی‌دیدم. همه چیز خاکستریِ محوی بود که فقط صدای لگد و مشت کوبیدن به در از آن می‌آمد. می‌خواستم به کسی زنگ بزنم؟ نمی‌دانم. فقط توانستم گوشی را جایی قایم کنم. چرا؟ نمی‌دانم.

گیر افتاده‌بودم. دستی با مشت در را می‌کوبید که خانم ما از نیروی انتظامی اومدیم، باز کن و تنی پشت در داشت می‌لرزید که چرا باید خانم مورد نظر آن‌ها باشد که یاد بی‌آرتیِ هشت‌ونیم صبحِ همان روز افتاد. تنی نیمه برهنه که بی‌دفاعی‌اش از هر وقتی بیشتر بود. مرغِ سرکنده‌ای که داشت دور خودش می‌چرخید. جسمِ حیران و کوری که در پنجاه متریِ خانه‌اش بال بال می‌زد که یکهو چیزی شبیه تبر در را شکافت. انگار که تبر به پشتِ خودش خورد و برای چند ثانیه نتوانست تکان بخورد.

شلوار جینِ افتاده در گوشهٔ هال، شلوار جینی که از خستگیِ کار هنوز مقداری توش مانده‌بود را توی همان سرگیجه پا کردم. رفتم توی بالکنِ اتاق خواب. دورترین نقطه از دری که داشت تکه و پاره می‌شد. زلزله‌ای داشت مرا دور خودم می‌چرخاند. میله‌های بالکن که تا سقف رفته بودند را توی مشت گرفته بودم و طوری تکان می‌دادم که فکر می‌کردم ده نفر توی دست‌‌هام جمع شده‌اند و دارند میله‌ها را از جا می‌کنند‌. ده نفر توی گلوم دارند جیغ می‌کشند و کمک می‌خواهند. تنها فریاد می‌زدند: کمک... مردم کمک.

یکهو صدای چند نفری که پایین بالکن ایستاده‌بودند بلند شد که جیغ نکش وگرنه میایم بالا و گردنت رو می‌‌شکنیم. دوباره جیغ که صدای مهیب و چرکی جیغ را قطع کرد‌. نصفِ در باز شده‌بود و سوتِ جیغ مانندی همه چیز را در سکوت فرو برد. فریاد می‌زدم و کمک می‌خواستم و همسایه‌ها فرو رفته در لختهٔ بی‌چاره‌گی از بالکن و پشت‌بام با بُهت نگاه می‌کردند. از این‌جا برایم سفید است تا جایی که گوشهٔ هال، دستبند زده و نشسته، زنی داشت توی سر و صورتم می‌زد و چند مرد لگد می‌زدند. آن تکهٔ زمانِ سفید انگار نوعی مرگ بود و در آن شب مغز برای دقایقی هیچ چیز را ثبت نکرده‌‌بود.
حدود ده، دوازده نفر، شاید هم بیشتر یا کمتر توی خانه هر سوراخی را وارسی می‌کردند. یک نفر فیلم می‌گرفت. دو نفر دفتر و دستک داشتند. اما تحقیرِ من تقسیم شده‌بود بین همه‌شان‌. هر کسی سهم خودش را برداشته‌بود و چیزی می‌گفت.
تنها موفقیتم در آن شب سُر دادن گوشی زیر میز تحریر بود. هجوم‌‌آورندگان ناامید شده‌بودند و داشتیم می‌رفتیم که در سکوتِ له شدن تکه‌های چوب زیر کفش‌هاشان، صدای گوشی بلند شد. آن تنِ نیمه برهنهٔ کور یادش رفته‌بود سایلنت کند. ریسهٔ قهرمانانهٔ مضحکی می‌رفتند. فکر می‌کردند گنج پیدا کرده‌اند.
روز بیستم بازداشت بازپرس وقتی مرا دید گفت تو همونی هستی که موقع دستگیری شرارت کردی؟ شرارت! توی همین بازجویی آخر، وقتی داشتم به احضار و پروندهٔ جدید اعتراض می‌کردم، بازجو وسط حرف‌هاش گفت حالا خوب بود می‌اومدیم مثل پارسال با اون وضع ناجور می‌گرفتیمت؟ یعنی خود بازجو هم آن شبیه‌خونِ شاینینگ‌‌مآبانه را وضعِ ناجور می‌دانست.


#سپیده_رشنو #حجاب_بی‌_حجاب #نه_به_پوشش_اجباری
فراخوان: اقبال اقبالی دایی #توماج_صالحی
روز شنبه 15.07.2023
( ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲ ) به خیابان می آئیم:
اعدام ممنوع!

نگذاریم عباس دریس را اعدام کنند!

هیچ انسانی نباید اعدام شود!
مجازات مرگ در ایران را ناممکن کنیم!

برای پایان دادن به عمل کثیف و ضد انسانی اعدام و برای آزادی همه زندانیان سیاسی، 15.07.2023 ( ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲ ) به خیابان می آئیم!

حکومت اسلامی با صدور حکم اعدام برای عباس دریس، موجب سکته همسر ایشان شد. حکومت زندگی سه فرزند خردسال او را تباه کرده و قصد گرفتن جان عباس دریس دارد.
شمار زیادی از فرزندان ایران در نوبت اعدام توسط حکومت جنایتکار قرار دارند.
مردم ایران می توانند قوانین اعدام را در زباله دان تاریخ انداخته و اراده ای سیاسی و اجتماعی برای حقوق بشر و پایان اعدام، ایجاد کنند.

اعدام ممنوع!

راه دشوار آزادی مردم و میهن، در گرو همبستگی اجتماعی ایراندوستانه، دمکراتیک و سکولار در میدان است.
همبستگی و وفاق سیاسی جامعه ایرانی هنگامی شکوفا خواهد شد که جامعه شهروندی در میدان و سنگر خیابان، بمثابه یک اراده سیاسی حصور یابد.
اپوزیسیون راستین و قدرتمند ایران در کف خیابان شکل می گیرد و در روند مبارزه جامعه شهروندی علیه دیکتاتوری، توازن قوا را بسود مردم تغییر خواهد داد.
مجموعه ای از وظایف در برابر ما ایرانیان قرار دارد.
برای پیشبرد اهداف مان، کلکتیوها (انجمن) های خودمدیریت دمکراتیک و سکولار محله، منطقه و شهر را ایجاد کنیم و طنین اهداف فوری باشیم:
۱) لغو حکم اعدام عباس دریس
۲) لغو بدون قید و شرط احکام اعدام سیاسی و غیر سیاسی
۳) آزادی فوری زندانیان سیاسی
۴)حمایت بیدریغ از پوشش اختیاری زنان و حقوق برابر با مردان
۵)پشتیبانی از جنبش های مدنی کارگران، معلمین، دانشجویان و ..
۶)دفاع از مبارزه شهروندان برای معیشت مطلوب، رفاه همگانی و زندگی انسانی

شعار محوری :
لغو حکم اعدام عباس دریس
لغو حکم اعدام جمشید شارمهد
لغو تمامی احکام اعدام در ایران
آزادی توماج صالحی
آزادی همه زندانیان سیاسی

روز شنبه 15.07.2023 ( ۲۴ تیرماه ۱۴۰۲ ) به خیابان می آئیم!

اقبال اقبالی

♦️بازنشر:
#کمپین_بین_المللی_برای_آزادی_توماج_صالحی

#حجاب_بی_حجاب
#ژن_ژیان_ئازادی


https://t.me/behnima/44313
#سعیده_مرادی از زندان صفرآباد زنجان آزاد شد

سعیده مرادی، به صورت مشروط پس از تحمل دو هفته از دوران محکومیت شش ماهه خود، از زندان صفرآباد این شهر آزاد شد.

سعیده مرادی در جریان اعتراضات سراسری بازداشت و نهایتا با تودیع قرار وثیقه از زندان صفرآباد زنجان آزاد شده بود.

ایشان در تاریخ ۲۸ دی ماه، جهت تحمل حبس بازداشت و به بند قرنطینه زندان صفرآباد زنجان منتقل شد.

تاکنون از اتهامات مطروحه علیه وی اطلاعی حاصل نشده است.


#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#آزادشان_کنید
#بایکوت_جمهوری_اسلامی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتراضات_سراسری
#مهسا_امینی
#حجاب_بی_حجاب
#جمهوری_اسلامی_نابود_باید_گردد
https://t.me/behnima/37333
🔴 تبریک؛ ملیکا قراگوزلو به قید وثیقه آزاد شد

#ملیکا_قراگوزلو، دانشجوی کارشناسی روزنامه‌نگاری #دانشگاه_علامه، امروز با قید وثیقه یک میلیارد و ششصد میلیون تومانی، موقتا تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.

این آزادی را به تمام آزادی‌خواهان تبریک می‌گویم. امید داریم با تداوم مبارزات زنان علیه قانون متجاوزانه حجاب اجباری، شاهد الغای این قانون و همچنین پیشتر از آن، آزادی سایر زندانیان روز #حجاب_بی_حجاب یعنی ۲۱تیر از زندان آزاد شوند.

#سپیده_رشنو #سور_بابایی_چگینی #زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد

https://t.center/behnima
دبیر ستاد امر به معروف و نهی از منکر فرموده که زنان بدحجاب و بی حجاب را جریمه هم میکنن!روسری از سرت بیفته سیصد هزار تومن ،مانتو جلوباز بپوشی صد هزار تومن و کلا از مغازه دارها خواستن که مانتوهای جلو باز نفروشن.منم اگه ایران میبودم باید ده میلیونی جریمه میدادم چون بی حجابم ،چون از حجاب بیزارم و نمیخوام کسی برام تصمیم بگیره چی بپوشم اصلا به دولت چه ربطی داره ما زنان میخوایم چی بپوشیم؟نود درصد زنان در ایران به این حجاب مزخرف معترضن و در خیابانها به نشانه اعتراص روسری هاشون رو انداختن و جکومت ضد زن هم حکمهای سنگینی بهشون داد ،شلاقشون زد و الانم طرح جریمه کردن گذاشته .ولی کور خوندید دیگه نمیتونید زنان رو مجبور کنید حجاب داشته باشن زنان رو نمیتونید نادیده بگیرید و حذف کنید .با تمام وحشی گری هایی که نسبت به زنان معترض به حجاب و قوانین ضد زن دارید ،زنان باز هم در مقابل قوانین متحجرانه می ایستند و هیچ وقت سر سازش و سازگاری نخواهند داشت .من هم زنی معترض به قوانین کثیف جمهوری اسلامی هستم .    
ژینو ابراهیمی                                                                     #حجاب_بی_حجاب
https://t.center/behnima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥جایزه برای گاز گرفتن و کتک زدن؛ تقدیر از آمران به معروف

🔹چهار روز پیش، خبرگزاری «حوزه» در ایران گزارشی از ضرب و شتم یک زن محجبه و فرزند «شهید» در قطار تهران-یزد منتشر کرد. این خبرگزاری در گزارش خود مدعی شده بود زنی به نام «زینب جعفری» که معلم مدرسه و فرزند شهید است، پس از شرکت در «همایش نخبگان انقلابی»، در حال بازگشت به یزد بوده که مورد حمله چند زن بیحجاب قرار گرفته است. چرا جمهوری اسلامی به کسانی که آن‌ها را «آمر به معروف» می‌خواند، جایزه می‌دهد و از آن‌ها تقدیر می‌کند؟

#حجاب_اجباری #حجاب_بی_حجاب

#وروددیکتاتوری_ممنوع

https://t.center/behnima
کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گرد
Photo
بیانیه عمومی در اعتراض به بازداشت و سرکوب زنان مخالف حجاب و اعتراف گیری اجباری و بی‌شرمانه از سپیده رشنو

از روز 21 تیر ماه سال جاری، که یک کارزار وسیع و قدرتمند از سوی زنان ضد حجاب در سطح جامعه و در مقابله با نمایش‌های حکومتی به مناسبت هفته حجاب و عفاف براه افتاد، حکومت برای جبران شکست خود اقدام به بازداشت بلافاصله زنان مبارزی کرد که در روز 21 تیر با دور انداختن حجاب و تهیه و انتشار ویدئو از خود، نسبت به حجاب اجباری، اعتراض نموده بودند.

روز 22 تیر، سوری بابائی چگینی که همراه با همسرش محمدرضا مرادبهروزی ویدئو اعتراض خود به حجاب را منتشر کرده‌ بودند، بازداشت گردید (محمدرضا مرادی بهروزی هم چندی بعد به خاطر همراهی با همسرش در اعتراض به حجاب بازداشت گردید).
نازی زندیه دانشجوی ضد حجاب روز 26 تیر در رابطه با کارزار 21 تیر بازداشت و بعدا با وثیقه 400 میلیون تومانی موقتا آزاد شد.
الهام فرشاد در پاسخ به دخالت در پوشش خودش توسط یک آخوند در فروشگاهی زنجیره‌ای، با او درگیری لفظی پیدا کرد نیز برابر دوربین صدا و سیما که مایه ننگ همه ماست، نشانده شد و مجبور به اعتراف علیه خودش شد.
سپیده رشنو که به هتاکی و اعمال خشونت مامور زن سپاه، رایحه ربیعی اعتراض کرده بود، روز 26 تیر توسط سپاه طبق تهدید و وعده رایحه ربیعی هنگام درگیری با سپیده رشنو، بازداشت گردید و همچنان زیر بازجویی و شکنجه قرار دارد. سپیده رشنو در حالیکه آثار شکنجه‌های جسمی و روانی بر رخسارش هویدا بود، بی شرمانه توسط سپاه مقابل دوربین صدا و سیمای بازجو خبرنگاران و بازجو سابریتی ها قرار داده شد و از وی اعتراف اجباری گرفتند و به اصطلاح مستندسازی کردند.

علاوه بر این زنان که بعد از کارزار 21 تیر علیه حجاب اجباری بازداشت شده‌اند، ده‌ها زن آزادیخواه دیگر به جرم آزادیخواهی و اعتراض به حجاب اجباری هم اکنون با احکام سنگین حبس در زندان‌های ایران محبوس هستند. از جمله این زنان، منیره عربشاهی، یاسمن آریانی، سهیلا حجاب، صبا کرد افشاری و راحله احمدی هستند.

این سرکوب‌ها، شکنجه‌ها، سناریوسازی‌ها و به زندان افکندن افراد مخالف حجاب با احکام طولانی ده‌ها ساله در حالی از سوی دستگاه‌های امنیتی و قضایی حکومت اعمال می‌گردند که متجاوزین به کودکان، کسانی مانند "جعفر دانش" معلم شهرستان فردوس در استان خراسان به جرم تجاوز به بیش از 10 دانش آموز مقطع ابتدایی، تنها به 5 سال حبس محکوم شده است.

جامعه ایران دیگر ستم بر زن و نصفه و نیمه حساب کردن زنان را قبول نمی‌کند. دیگر اجازه نخواهیم داد که نیمی از جامعه را از مقدماتی‌ترین حقوق انسانی خودشان محروم کنند.
کارزار #حجاب_بی_حجاب روز 21 تیر و متعاقب آن حمایت صدها هزار نفره از کارزار «اتحاد برای مخالفت با حجاب اجباری» در فضای مجازی که به ابتکار ندای زنان ایران به راه افتاد، واقعیت مخالفت توده‌ای و سراسری با حجاب اجباری را بیشتر از پیش به نمایش گذاشت.

ما امضاء‌کنندگان این بیانیه ضمن اعتراض شدید به سرکوب جنبش زنان، بر موارد زیر تأکید داریم و خواهان تحقق فوری آنها هستیم:

1-برچیدن گشت های سرکوبگر ارشاد از سطح خیابانها و مراکز عمومی، پایان دادن به نمایشات رسوای اعتراف گیری اجباری و محاکمه و مجازات همه بازجوخبرنگاران و بازجو سلبریتی های سناریوساز صدا و سیما
2- آزادی فوری و بی‌قید و شرط همه افراد بازداشت شده به جرم شرکت در کارزار حجاب بی حجاب 21 تیر و بقیه زنان زندانی به جرم مبارزه با حجاب اجباری و همه زندانیان سیاسی .

3- آزادی بی‌قید و شرط در همه عرصه‌های زندگی شخصی و اقدام برای تبیین آزادی‌های اجتماعی از راه ایجاد جمع، تشکل، نهاد و سازمان‌ها و احزاب جزء بدیهی‌ترین حقوق انسانی می‌باشد و باید توسط حکومت به رسمیت شناخته شوند.

4- پوشش و انتخاب نوع آن از خصوصی‌ترین مسائل انسان‌هاست و هیچ حکومتی حق دخالت در امور خصوصی مردم را ندارد. به این ترتیب همچنین دخالت در سایر امور خصوصی مردم نظیر: بارداری، بهداشت جنسی، روابط عاطفی و ... را محکوم می‌دانیم.

5- حجاب پوشش نیست، بلکه ابزار سرکوب زنان برای حفظ اقلیتی بر مسند قدرت سیاسی است. همچنانکه سران حکومت اعلام کرده‌اند که حجاب خاکریز اول حکومت است و این نگاه به زن، زنان را در مرحله اول یک «ابزار سیاسی» می‌داند .

امضاء:

1-انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه
2-تشکل مستقل دانشجویان پیشرو دانشگاه اصفهان
3-سندیکای نقاشان البرز
4-ندای زنان ایران
5-گروه مهندسین آی تی و نرم افزار کرمانشاه
6-گروهی از فارغ‌التحصیلان بیکار دانشگاه رازی کرمانشاه

👇👇👇👇
🔴 نازی زندیه، دانشجوی رشته نقاشی دانشگاه الزهرا با تودیع وثیقه از زندان اوین آزاد شد!

نازی زندیه که روز ۲۶ تیرماه با حمله ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شده بود، با تودیع وثیقه از بند ۲۰۹ زندان اوین آزاد شد. او یکی از معترضان بازداشت شده‌ی روزهای اخیر، در جریان اعتراض نسبت به #حجاب_اجباری است.

ضمن تبریک آزادی نازی زندیه به دوستان، خانواده، آشنایان و همکلاسی‌ها، اعلام می‌کنیم قویانه خواهان آزادی سایر دانشجویان زندانی و بازداشتی‌های روز #حجاب_بی_حجاب یعنی ۲۱تیر هستیم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گوش کن ای شب ای سیاهی
من همون خورشید فردام
من مخالف حجابم
دیگه روسری نمی‌خوام

منو از چیزی نترسون
من همینم که همینم
تو دیگه تمومه کارت
دارم اون روزو می‌بینم

#حجاب_بی_حجاب

ترانه «حقمه» از گل‌آذینhttps://t.center/behnima
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پیام رضوانه خان بیگی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، در محکومیت روز حجاب و عفاف، و فراخوان به بی حجابی سراسری در ۲۱ تیر

#حجاب_بی_حجاب #بیحجابی_سراسری

https://t.center/behnima
بیست و یکم‌ تیر هر جا که هستی حجاب را بردار
#حجاب_بی_حجاب