🔴 قتلگاه قزلحصار
هشدارهایی که شنیده نمیشود
حمزه سواری لفته یکی از سیزده زندانی تبعیدشده به قزلحصار در نامهی سرگشادهای نوشته است: «تجربه طولانی حبس در
زندانها و بازداشتگاههای مختلف و چشیدن سرد و باز هم سرد روزگار گاهی این توهم را در من بوجود میآورد که در این بندگاه چیزی یافت نمیشود که مرا غافلگیر کند! و دیدن “بدتر” یک احتمال دور از انتظار میباشد. اما مثل همیشه سازمان
زندانها با عاملیت فردی بنام حیاتالغیب ثابت کرد که این تصور خیالی بیش نیست و وضعیت غمانگیزتر، وحشتناکتر، دردناکتر و شرایط غیرانسانیتر همیشه یک گزینه محتمل است.»
او با توصیف تکاندهندهای از جمع شدن آب متعفن در کف سالن
زندان، هواخوریهای مسقف و وضعیت بهداشتی فاجعهبار قزلحصار در بخش دیگری از نامهاش نوشته است: «ساختمانی که برای زندانیان سابق گوهردشت در قزل اخدود در نظر گرفته شده است یعنی واحد ۳ در بهترین حالت ظرفیت نگهداری پانصد زندانی را داراست اما در حال حاضر حداقل دو هزار زندانی در آن نگهداری میشود. مسالهای که باعث تراکم فاجعهآمیز جمعیت و در نتیجه درگیریهای خونین، تجاوز، ضعیفکشی و انواع بیماریهای جسمی و روانی میشود.
نگهداری زندانیان سنیمذهب، زندانیان سیاسی، زندانیان در انتظار اجرای حکم اعدام، زندانیان تنبیهی و خطرناک و… در کنار هم جای سوال دارد. مسالهای که هر لحظه امکان و احتمال وقوع فاجعهای دردناک و اتفاقی ناگوار را در روزهای پیش رو به شدت بالا میبرد.
زندان قزلحصار یا قزل اخدود به هیچ عنوان محل مناسبی برای نگهداری از زندانیان با هر اتهامی نیست و حتی محل مناسبی برای کارکنان خود
زندان نیز نمیباشد.»
حمزه سواری در توصیف وضعیت بهداشتی قزلحصار نوشته است: «بوی متعفن فاضلاب که در سمت راست بنای محل نگهداری زندانیان سابق گوهردشت (واحد ۳ قزل اخدود) میریزد مزید بر علت طاقتفرسایی شرایط تحمل حبس در این
زندان شده است و حتی بهداری
زندان نیز از کمترین امکانات از جمله داروخانه مستقل بیبهره است.»
حمزه سواری لفته تاکید کرده است: «خلاصه اینکه این سیاهچاله نه محلی برای نگهداری زندانیان بلکه قتلگاهی وحشتناک است. به سادگی باید گفت که جان تمام زندانیان این
زندان به معنی دقیق کلمه در خطر دائم است و تنها راه حل آن بستن هر چه زودتر این
زندان و انتقال زندانیان به محل مناسب جهت نگهداری است در غیر این صورت باید منتظر وقوع یک فاجعه انسانی در آینده نزدیک بود.»
🔺 چند روز پیش سعید ماسوری، یکی از قدیمیترین زندانیان سیاسی ایران و یکی دیگر از زندانیان تبعیدشده نوشته بود: «بعد از ۲۳ سال
زندان به گمانم بدترین شرایط و جنایات حکومت در
زندانها را دیده و تجربه کردهام، غافل از آنکه سیاه چالی مثل قزلحصار را که بهتر است قزل اُخدود نامیده شود را تاکنون ندیده بودم. اُخدود به معنای گودال جایی بود که بندگان خدا را در آن میریختند و زنده زنده میسوزاندند. [...] قزلحصار سیاهچالهای است که به اراده ولیفقیه و با حلقه بگوشی جنایتکاری مثل محسنی اژهای مردم این خاک را از پیر و جوان به داخل آن میریزند و در آتش جنایت خود میسوزانند.
کمترین امکان تغذیهای، بهداشتی، درمانی و حتی جایی نیممتری برای نشستن هم وجود ندارد. در اطاقی تقریبا ۹ متری ۱۵-۱۶ نفر را ریختهاند و حق کمترین اعتراضی را هم ندارند. نه آب، نه غذا، نه تنپوش شایسته انسانی. هیچ و هیچ چیز به زندانیان نمیدهند تا حدی که پرسنل
زندان حتی از جا و غذای خود صرفنظر کرده آن را هم به زندانیان میدهند. ولی عاملان این وضعیت، اگر گمان میکنند که از خشم و کین مردم ایران در امان هستند، زهی خیال باطل! مردم ایران پیر و جوان، دختر و پسر، معلم و کارگر و دانشجو و بازنشسته مترصد فرصت هستند. شهریور نشود، مهر. مهر نشد آبان. شما را گریزی نیست. شهریورها در راه است.»
#قتلگاه_قزلحصار#جمهوری_زندان_ها#زندانی_سیاسی