جمهوری اسلامی حمید کرمی را کشت.
مرد بسیار نازنین ودلسوز ی بود، همواره صدای زندانیان و حامی آنها و خانواده های زندانیان بود. در تمام دید و بازدید های که با زندانیان وخانواده های زندانیان داشتیم حمید یکی از همراهان همیشگی بود، او یک انسان به تمام معنا بود که نسبت به مردم و اوضاع و احوال مردم بی تفاوت نبود و دغدغه داشت.
یکبار از تهران با هم (بهنام) راهی کوردستان و شهر اشنویه شدیم چند روز خونه پدری من ماند و با گروه کوهنوردی پیشرو که اکثرا فعالین سیاسی، کارگری و مدنی بودند از جمله پدرم، حمید و من هم همراه شدیم، فکر کنم قله سپی ریز یا دالانپر بود، را بالا رفتیم. (حتما کلیب هایش را پیدا کنم، باز پخش خواهم کرد). حمید بسیار از این سفر وکنار دوستان ما خصوصا اشنایی با پدرم خوشحال بود و یکی از بهترین روزهای بود که با حمید سپری کردیم.
من و حمید تا قبل از کشته شدنش بدست این جنایتکاران کم و بیش باهم در تماس بودیم و همیشه از نگرانیها و دغدغه هایش نسبت به اوضاع جامعه میگفت و اینکه تا چقدر از این حکومت و سیستم منزجر است و میگفت کارهای هست که باید انجام بدم و اگر وقت داشته باشم یکبار دیگه حتما باز میروم به پدرت در اشنویه سر میزنم.
من تلفنم را از دست دادم و دیگه راه ارتباطی با حمید نداشتم و تا اینکه چند ماه قبل ما در کلن المان یک اکسیون راجع به منشور حداقلی و انقلاب ژینا داشتیم و من هم چند دقیقه ای راجع به موضوع اکسیون صحبت کردم و آنجا بود خانمی به من نزدیک شد و با چشمانی بر از اشک با من سلام و احوالپرسی کرد، اول نشناختم با وجود اینکه چند بار قبلا دیده بودمش و گفت همسرم همیشه از تو و مخصوصا اون سفر به اشنویه میگفت و این رو گفت یادم آمد لیلا همسر حمید کرمی است، با تعجب پرسیدم چی شده لیلا جان چرا بغض کردی!؟ بغضش ترکید و با گریه گفت که حمید را کشتند!
چه خبر تلخ و دردناکی، هنوز هم باورش برام سخته ولی برای این حکومت جانی و ضد انسانی مگر گرفتن جان انسانها کاری دارد. باز هم دوست و رفیق خوبی را از ما گرفتند.
تمام ماجرا را برایم تعریف کرد ولی شدیدا از من خواهش کرد خبر مرگ حمید را ابدا جایی کار نکنم و دلیلش هم گروگان گرفتن دخترش در
ایران بود. نگران دخترش بود و گفت که دخترش را تهدید کردند که اگر کسی از مرگ پدرش خبری کار کند همان بلا را هم سر او میارند. چند روز بعد من این موضوع را فقط به آقای حسین موسوی که از دوستان مشترک من و حمید است گفتم ولی تاکید کردم ابدا نباید فعلا خبر حمید کار بشه چون جان دخترش در خطر است. خوشبختانه چند روز قبل لیلا همسر حمید خبر داد که دخترش از
ایران خارج شده و میتوانید خبر کشته شدن حمید به دست حکومت جمهوری اسلامی را رسانه ای کنید. اما به نظرم این کافی نیست وظیفه تک تک ماست از حمید کرمی عزیز بگیم و از قتل عمد و این همه اذیت و آزار و درد و رنج این خانواده بگیم.
قتل حمید کرمی را تبدیل به کیفرخواستی علیه این حکومت جنایتکار بکنیم و دادخواه حمید کرمی و دیگر جانباختگان راه آزادی باشیم.
یادش گرامی
عکس سمت راست
حمید کرمی ایستاده سمت چپ
عکس سمت چپ کهریزک
ایستاده از سمت راست حمید کرمی است.
کشته شدن حمیدرضا کرمی در خیزش انقلابی؛ ماموران امنیتی در تماس با خانواده حمیدرضا کرمی آنها را مجبور به دفن سریع این شهروند کردند
گفتوگو با علی شیرازی،
ایران اینترنشنال
@iranintltvVideo from Iran International
ایران اینترنشنال (
https://t.center/IranintlTV)