روز کارگر فرصتی برای تامل در اهمیت کار و حقوق کارگران است. همچنین زمان شناخت مطالبات جنبش زنان است که پیوندی ناگسستنی با جنبش کارگری دارد. زنان کارگر در بلوچستان به دلیل جنسیت خود با چالشهای منحصرفردی روبهرو هستند و خواستههای آنها برای موفقیت جنبش کارگری بسیار مهم است .
وضعیت زنان کارگر بلوچ نشاندهنده پیچیدگی تقاطع جنسیتی، طبقاتی، ملی در جنبش زنان است. در حالی که برخی از گرایشهای درون جنبش استدلال میکنند که مسائل زنان فراتر از طبقات است و همه زنان بدون توجه به طبقه اجتماعی، نژادی، ملی، مذهبی توسط نظام مردسالار تحت ستم قرار میگیرند، اما این دیدگاه نمیتواند به طور کامل وضعیت خاص زنان کارگر طبقه فرودست بپردازد و همچنین زنان ملل غیرفارس، زنان کاستهای پایینتر جامعه در جوامع به شدت طبقاتی، کارگران جنسی، جامعه کوئیر، زنان سیاه و زنان مهاجر.
در مورد زنان کارگر بلوچ بالاخص زنان سوزندوز، زنان باپاری، که به عنوان واسطه در فروش سوزندوزی از قدیم کار میکردند و با چالشهای منحصر به فرد خود روبهرو هستند(این شعل که به صورت سنتی توسط زنان انجام میشده است و به جای حقوق ثابت، کمیسیونی از فروش خود دریافت میکنند که میتواند آنها را در معرض استثمار توسط کسانی که سوزندوزی برای فروش به آنها عرضه میکند آسیبپذیر کند). زنان دامدار و کشاورز، که زحمت آنها به عنوان بخشی از کار خانگی شمرده میشود.
این زنان، نه تنها تحت ظلم نظام مردسالارانه هستند بلکه تحت ستم شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز قرار دارند. آنها در شرایط بد، دستمزد کم، و بدون بیمه و بازنشستگی کار میکنند و اغلب توسط واسطههایی که بخش قابل توجهی از درآمد آنها را میگیرند مورد استثمار قرار میگیرند. این زنان نه تنها با ستم مبتنی بر جنسیت روبهرو هستند، بلکه کارگر نیز هستند که به دلیل آسیبپذیری اقتصادی خود مورد استثمار قرار میگیرند.
نهادها، برندها و خیریههایی که به بهانه و اسم کارآفرینی از خارج بلوچستان میآیند و زنان بلوچ که برای تامین هزینههای زندگی مجبورند ساعتهای طولانی بدون وقفه کار کنند را با دستمزدهای بسیار کم به کار میگیرند، بسیاری از آنها فاقد شناسنامه هستند و قرارداد و توافقنامه رسمی با کارفرمایان خود ندارند، به عنوان کارمند رسمی شناخته نمیشوند و از هیچ گونه مزایا یا بیمه مانند مزایای پزشکی یا بازنشستگی برخوردار نیستند.
یکی از گرایشهای درون جنبش زنان، اکوفمنیسم است که بر ارتباط ستم بر زنان و تخریب محیط طبیعی تاکید دارد که چگونه سلطه بر زنان و سلطه بر طبیعت به هم تنیده شدهاند و مبارزه برای آزادی زنان باید شامل مبارزه برای محیطزیست شود. رشد سوزندوزی، همراه با دوختهای ماشینی بیکیفیت که جای سوزندوزیهای اصیل و فاخر را گرفته است نمونهای از بهرهبرداری نظام سرمایهداری از منابع طبیعی است.
این وضعیت اسفبار، چندوجهی است، این وضعیت به دلیل عدم حمایت قانونی از کارگران غیررسمی، به ویژه زنان در بلوچستان است. دولت در اجرای قوانین کار و مقرراتی که از حقوق کارگران حمایت کند شکست خورده است وکارفرمایان از آسیبپذیری آنها برای استثمار آنها سواستفاده میکند، علاوه بر این ماهیت مردسالار جامعه وضعیت را تشدید میکند، چرا زنان را به عنوان زیردست مردان در نظر میگیرند که کار آنها کمارزش است.
دیدگاهی که زنان را به عنوان طبقهای جدا از سایر طبقات تعریف میکند و استدلال میکند که همه آنها به دلیل زنانهکردن کار خانگی و فرزندآوری، کارگر هستند، با وضعیت زنان سوزندوز کارگر بلوچ ارتباط عمیقی دارد. این زنان کارهای خانه و فرزندآوری و تربیت و بزرگکردن را انجام میدهند اما به رسمیت شناخته نمیشوند، کار آنها به دلیل ارتباط با دیدگاههای زنانه سنتی و زنانهکردن کار خانگی کم و بیارزش شده است.
شناخت تقاطع جنسیت، طبقه، ملیت در مبارزات زنان و کارگران مهم است. خواستههای زنان تنها به جنسیت آنها مربوط نمیشود بلکه به شرایط اقتصادی و اجتماعی آنها نیز مربوط میشود. بیماریهای شایع مرتبط با پوست دست، از دست دادن بینایی، مشکلات مربوط به ستون فقرات، آرتروز گردن، از مسائلی است که زنان کارگر بلوچ با آن روبهرو هستند. به رسمیتشناختن به عنوان کارمندان رسمی، حق دستمزد برابر برای کار برابر، دسترسی به مزایا و بیمه، شرایط کاری مناسب و حفاظت از آزار جنسی وسایر اشکال استثمار خواسته زنان کارگر بلوچ است.
#ژینا_ئهمینی#ژن_ژیان_ئازادی#زال_زندمان_آزاتی#بلوچ_زالبولانی_زرمبش🔸️@BalochWomenMovement🔸Instagram:
https://yun.ir/x7xqp8