«کرچوک /kerchouk»
«کرچوک» واژه ای لکی و به معنای خسیس و ناخن خشک است .این واژه بیشتر برای زنان به کار می رود و صفتی منفی است.در مقابل واژه ی «هون هاون» و «دس و د ل واز» داریم که صفتی مثبت و شایسته است.
گاهی هم برای کسانی که کم بضاعت هستند و باید مقتصد و صرفه جو باشند واژه ای مناسب و مثبت محسوب می شود.مثلا می گویند : «فلان ولخرج نیه ئو کرچوکه».ولی در مجموع صفتی منفی است.
این واژه دو جزء دارد ، «کرچ /kerch» + «وک / ouk» .کرچ به معنای بسته و کرخ و جمع شدن است .چنانچه می گوییم : «کلکلم کرچ ایر هاتنه »= انگشتانم (به خاطر سرما یا حالتی عصبی)جمع شده اند. گاه برخی پارچه ها مثلا یک پیراهن که نایلونی باشد، در مقابل آتش جمع می شود که به «کرچ ئور هاتن» مشهور است.گاه پوست دست به خاطر سوختگی اندک جمع می شود که باز با همین اصطلاح بیان می شود.
«وک/ouk»که پسوند است و در اینجا صفت ساز می باشد و بر صفت خساست در وجود کسی دلالت دارد.در مجموع یعنی کسی که نم پس نمی دهد و مهمان نواز نیست و ناخن خشک است و بیشتر برای زنان کاربرد دارد.
رد پایی از «کرچ» در زبان فارسی و دیگر زبانها و گویشهای محلی ایران به همین معنای آن در زبان لکی وجود ندارد ، اما به معانی دیگر با کسر یا فتح یاضم اول یا دوم موجود است و ما را با آن کاری نیست.
در فرهنگ دهخدا آمده است :
وک . [ -وک ] (پسوند) که در تلفظ اوک شود، چون در آخر اسمی درآید افاده ٔ مبالغه کند، چون رموک ، نروک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
در زبان فارسی هم نمونه هایی اندک دارد ، همانند : برشتوک = نوعی شیرینی/رموک = بسیار رمنده/ نموک = نم دار و مرطوب.
در زبان لکی پسوند «وک / ouk» معانی متعدد دارد :
«کرچوک» = کسی که کرچی دارد و صفت فاعلی است .در بالاتر توضیح داده شد.
«نروک» که پسوندی نسبی درست میکند و به معنای نرینه ی پیاز است. این شکل از پیاز در حالت نرینه باقی می ماند و به پیاز کامل تبدیل نمی شود .(پیاز نروک»
«مزوک» = صفت و به معنای نازا است.چنانکه در مورد قاطر می گوییم :«حیف قاطر مزوک»
«پیشوک» = گیاهی است که ساقه هایی پیش مانند دارد و «وک» پسوند شباهت است.یعنی گیاهی که مانند «پیش»(ساقه ی خشک شده ی گندم و جو) است.
«بِر بِروک / بروک بروک» = قطعه قطعه و قسمت قسمت و غیر قابل استفاده .این واژه در مورد خمیری که بر آمده و آماده ی پختن نان یا چُرک نباشد و یا شیری که فاسد شده باشد و به اصطلاح لکی بر روی آتش «مچیری» کاربرد دارد. مصدر ان هم «چیریاین / cheryayn» است.
در زبان فارسی کمتر به این پسوند بر می خوریم .اگر هم هست واژه هایی هستند که دچار دگرکونی شده اند ،همانند ابرو که در اصل ابروک بوده است و خلاصه شده و تخفیف یافته است.
در هر صورت این پسوند بر صفتی همیشگی در وجود کسی یا چیزی دلالت می کند و اغلب هم دارای بار منفی است.
در فرهنگ لکی واته ای داریم که می گوید :
هر کی ولا وژ یل یلونه شیرتوک و پیرتوک .....خرونه
در این واته شیرتوک و پیرتوک دو گیاه بی خاصیت و کم ارزش هستند که با پسوند «اوک» ساخته شده اند.
منابع : فرهنگ دهخدا
#مهدی_زینی@asredelfan