View in Telegram
لذت عشق در ترس پارت دوازدهم نویسنده لیلا بانو _: توبه چی بلا بود دیگه دخترا پیش مه که میرسن نفس شان قط میشه ایره ببی بی توجه به گپ یو طرف صنف رفتم چون مه یک هفته دیر تر آمادم بری ثبت نام اصلا حوصله نداشتم روز تا شام خو بودم صنف پیدا کردم بسم الله کرده داخل شدم آیناز هم خودی مه بود به قطار دوم فقط دو تا دختر بودن سلام کردم مه ؛ سلام ببخشین اینجی جا کسی است؟ دختر : نه جانمه شما نو امادین؟؟ مه :- بلی دختر : خوش امادین مه مریم هستم و ای هم دوست مه الناز مه : خوش باشین تشکر مه لیلا هستم دوست مه آیناز جانم همراه مریم والناز دست دادم بعد از احوال پرسی نشستیم سر جا خو کم کم بچه ها همه آمادن صنف پر شد. استاد آماد سر صنف خود خو معرفی کرد بعدبه سر جایگاه خو وحاظری وردیشت وشروع کرد به حاظری گریفتن استاد در حال حاظری گریفتن بود در صنف زده شد استاد: بفرمایید در باز شد و همو بچه گه داخل صنف شد اعصاب مه خیلی خراب شد یعنی قراره ای همصنفی مه بشه ای خدااااااا 😭 استاد: اقای بابک چری دیر امادین بابک :ببخشی استاد کمی ناوقت شد کارم د تدریس تال خورد استاد: دگه دیر نکنین اگه نه 5 نمره از نمره آخر سال شما کم مشه بابک : ببخشی استاد دگه تکرار نمیشه استاد : بسیار خوب بفرمایید بشینید بابک رفت نشست استاد اسامی خواند وتدریس شروع شد چون به ای رشته خیلی علاقه دیشتم تمام حواس مه به درس بود تایم خلاص شد همراه آیناز بلند شدیم همراه الناز ومریم وچند تا دخترا دگه خداحافظی کردم واز صنف بیرون شدیم وبه طرف در خروجی رفتیم دم پوهنتون آرمان منتظرم بود قرار بود همراه ارمان برم کتاب خانه وچند تا کتاب لازم داشت وتهیه کنه هر به آیناز اسرار کردم همراه ما نیاماد خودی آیناز خداحافظی کردم وطرف موتر آرمان رفتم مه: سلاااامممممم بر برادر عزیزتر از جانم آرمان : علیک السلام گل مقبول مه خوبی خواهرو مه : ها شکر تو خوبی نفس خواهر آرمان : ها شکر خوبم مه: الهی شکر آرمان: چیرقم بود صنف درسا تو خوب بود مشکل چیزی خو نداری مه: نه همه چی به خوبی پیش میره آرمان : الهی شکر بعد از خرید چند تا کتاب از کتاب خانه بیرون شدیم وبه طرف خانه رفتیم تقریبا یک ماه بعد مادر جانمه میامادن خیلی اونها یااد کردم خیلی خیلی از همه بیشتر نیلی جان خو امروزبیکار بودم پاکاری میکردم اول پایین کامل پاک کردم ، دختر خاله که همیشه کارا پاکاری خانه ما میکرد هم خودی مه کمک میکرد تیز تیز پاکاری میکردم بری چاشت هم چند تا تخم پخته کردم بالا رفته اتاق خو رنگ و دکراسیون اتاق خو خیلی خوش دارم رنگ نقره یی و سفید با کلکین مثلثی شکل با پرده ها الیر به رنگ سفید و نقره یی تخت مه همراه با الماری لباس و میز آرایش هم به رنگ های سفید و نقره یی پایین تخت میز تلویزون رو یو هم چند تا اسپیکر بعد از پاکاری اتاق خلاص شدم بعد از پاکاری اتاق خود خو برفتم طرف اتاق ارمان دکراسیون اتاق ارمان ترکیب از کاغذ دیواری ها ی سفید و سرمه تخت سفید وسرمه ای همراه میز کنار تخت ست بود ویک فرش خیلی مدرن به رنگ سرمه وسفید رفتم طرف بالکن اتاق پرده سقید کنار زدم وشروع به پاکاری کردم در اخر به عکس بزرگ بالای تخت نگاه کردم ارمان خیلی جذاب بود وخوشتیپ قربان برار خو برم
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily