ژَک مَری لَکان، پزشک و روانکاو فرانسوی، در سال 1901 به دنیا آمد. مادرش از خانواد ای ثروتمند بود که به تجارت سرکه اشتغال داشت و پدرش نیز نمایندگی فروش آن را عهده دار بود.
لکان در بازگشت پدر از جنگ نتوانست در وجود او آن شخص مهربان و متجددی را که انتظار داشت بیابد. او به همت یکی از عمه هایش که استعداد او را به خصوص در ریاضیات دریافته بود به دبیرستانی در پاریس راه یافت. بدین ترتیب بود که جوان شهرستانی مزیت زندگی در پایتخت را کشف کرد. وی همزمان با تحصیل در رشته پزشکی به مطالعه فیلسوفان ماقبل سقراط و همچنین افلاطون، ارسطو، دکارت و کانت پرداخت. او با تفکرات هگل و فلسفه قرون وسطی آشنا شد و به مطالعه زبانشناسی از طریق کتاب فردینان دوسُسور پرداخت.
رساله دکتری او تحلیلی است از زندگی واقعی زنی که
لکان او را اِمِه (محبوبه) نامید. این زن که مبتلا به هذیان محبوبیت بود به هنرپیشه محبوب خود چند ضربه چاقو زده و او را شدیدا مجروح کرده بود.
لکان در این رساله از روش تحلیلی رایج نزد روان پزشکان آن دوره پیروی نکرد و خط مشی خاص خود را برگزید.
تقریر این رساله
لکان را به سمت روانکاوی سوق داد و کم کم نظریه خود را بر مبنای مرحله آینه ای (پست قبل) شکل داد و در ادامه مرحله آینه ای عامل تشکل بخش مَنِ نفسانی شد و مقدمات لازم را برای
لکان فراهم آورد تا بعد ها نظریات خود را در مورد دستگاه نفسانی (ایگو) کامل کند و به کشف سه بُعد اساسی ذات نفسانی آدم نائل آید:
بُعد خیالی
بُعد نمادین
بُعد واقع
در پُست بعد از این سه بُعد خواهیم گفت...
منبع: مبانی روان کاوی فروید-
لکان نوشته دکتر کرامت موَلّلی
#لکان #لاکان @Analytic_Mind