Alirabiei.ir خیر جمعی _ علی ربیعی

Channel
Social Networks
News and Media
Persian
Logo of the Telegram channel Alirabiei.ir خیر جمعی _ علی ربیعی
@Alirabiei_irPromote
1.23K
subscribers
246
photos
112
videos
94
links
خیرجمعی کانال اختصاصی علی ربیعی
🔻 شهادت نصرالله و توصیه به دو اقدام

✍️ علی ربیعی

از دیشب که خبر حمله به بیروت را شنیدم تا صبح دل‌نگران آزادی و حقیقت بودم. نگران وحشی‌گری‌های پیچیده در زرورق‌های فریبنده و نابودی آرمان‌گرایی‌ها بودم. ضمن تسلیت شهادت سید حسن نصرالله و سردار عباس نیلفروشان به تمامی آزادی‌خواهان جهان، به چند نکته می‌پردازم:

۱_ اشغال سرزمین، وطن‌ستانی از انسانها و سپس کشتار و کشتار و کشتار.... در انتقام‌جویی چنان سفاک و بیرحم که هرروز بر خیل کودکانی که کودکی نکرده کشته می‌شوند افزوده می‌شود و از همه تلخ‌تر آنکه شاهد سکوتی سهمگین از جهان در مقابل جنایات رژیم اسراییل هستیم.
کشوری که خود را مهد دموکراسی می‌خواند نه تنها این جنایات را محکوم نمی‌کند بلکه کشتار را ترویج و کمک‌های نظامی و اطلاعاتی هم می‌کند.
وزیر خارجه انگلیس آن را دفاع مشروع می‌خواند و....

دوست دارم با نسل‌های جدید سخن بگویم. بگویم که این است چهره واقعی قدرت‌ها. هیچ حمایتی از سوی بیگانگان برای آزادی را باور نکنید. آزادی گوهری است که در درون شماست و باید در درون جامعه دنبال شود. دل به این خونخواران سپردن، سرابی بیش نیست. ببینید چگونه نخست‌وزیر خونخوار این رژیم، در جهت ایجاد ثبات سیاسی خود در داخل برای جان هیچ انسانی ارزش قائل نیست. تناژ بالایی از بمب بر سر مردم با لبخند فرو می ریزند. نسل ما این تلخی و خشونت را هم از جانب غرب و هم از طرف شرق چشیده بود. حمله و اشغال سرزمین‌مان چه به واسطه غربی‌ها و چه روس‌ها به عنوان حوادثی تلخ در حافظه تاریخی این ملت مانده و حالا نوبت شماست که پی به حقیقت نهفته پشت نقاب‌های فریبنده ببرید.

۲_ رژیم اسرائیل که سالهاست در تلاش است پای ایران را به جنگی یک طرفه با قدرتهای جهانی بکشاند، ما را در شرایط ویژه‌ای قرار داده است. چه آنکه رهبران آن رژیم غیرانسانی می‌دانند که صلح و آرامش در ایران و با ایران، برای اسرائیل راهی جز انزوا باقی نمی‌گذارد.
یادمان هست رژیم اسرائیل چنان به دنبال عدم موفقیت توافق هسته‌ای ایران بود که حتی حضور موفق ایران در صلح منطقه را تهدیدی برای خود می‌دانست و در این چند سال نیز با اقدامات سیاه خود، در صدد گشودن درهایی از جهنم ناامنی در منطقه است.

زرسالاران و نفت سالاران آمریکایی نیز در پیوستگی با صهیونیست‌ها، خواهان این اتفاق هستند. در این موقعیت چه باید کرد؟ کدام روش به نفع ایران و عزت این مرزو بوم است؟
در این زمینه اظهار نظرهای زیادی را شاهدیم. من قصد ورود به بهترین اقدام محتمل را ندارم اما نیک می‌دانم ما نیازمند یک اجماع و شکیبایی ملی هستیم.

به اعتقاد من، ایران نیازمند دو عمل برای عبور از این بحران‌هاست. نخست آنکه با اتکا به وفاق، باید یک انسجام درونی را در کشور دنبال کرد. در جامعه، باید وفاقی بزرگ صورت گیرد، به نحوی که هر تصمیمی پشتوانه‌ای قوی و همگانی داشته باشد. در دولت جدید با نظریه وفاق، نخبگان جامعه می‌توانند این مسیر راهموار کنند. وفاق بزرگ، بزرگ‌ترین بازدارندگی ماست.
اقدام دوم، ایستادن همه در پای تصمیمی است که با محوریت رهبری اتخاذ می‌شود. متاسفانه در رسانه رسمی یا افرادی که مسئولیتی در قبال کشور و جامعه برای خود نمی‌بینند با اظهار نظرهایشان، جامعه را به پراکندگی و عدم انسجام سوق می‌دهند.

یادمان نرود که بزرگترین دشمن ما جدایی درون ملت ماست. انشقاق ملی اگر جای وفاق ملی را بگیرد کوچکترین خطرات و حقیر‌ترین دشمنان، بزرگ و شکست‌ناپذیر به نظر خواهند رسید. امروز بیش از همیشه مکلف به ایستادن در برابر هرگونه تفرقه هستیم. تفاوت داشتن در سلایق و روش‌ها و در همان حال متحد بودن در دفاع از سرزمین و پرچم، هنری است که باید در آموختن و تمرین آن نستوه و مصمم باشیم؛ بی هیچ مصلحت‌اندیشی جناحی و عافیت‌طلبی سیاسی.

@alirabiei_ir
🔻 غم بزرگ را به کاربزرگ بدل کنیم....

علی ربیعی

🔹 حادثه تاسف بار انفجار معدن زغال سنگ در طبس، که منجر به از دست رفتن جان جمعی از کارگرانی که با جان کار می‌کنند و کار جان،  ضایعه‌ای تلخ است که متاسفانه هرازچندگاهی، در اقصی نقاط جهان و به خصوص کشورهای کمتر توسعه یافته شاهد آن هستیم.

با وجود انجام سالیانه ۱۲۰۰۰ بازرسی توسط بازرسان کار از حدود ۶ هزار معدن فعال در سطح کشور (که یکصد هزار کارگر شاغل را تحت پوشش دارد)، و اعلام نواقص غیرایمن به کارفرمایان، باز هم  ۲/۳ درصد حوادث کار کشور در بخش معادن رخ می‌دهد.

سرنوشت معدن‌کاران در همه جای جهان کمابیش شبیه یکدیگر است. چندی پیش در معدن شهر سومای ترکیه، بیش از دویست نفر در اثر حادثه جان باختند.

🔹یاد حادثه جانسوز معدن زمستان یورت آزادشهر سال ۱۳۹۶ در ذهنم زنده می‌شود، هنوز هم غم بزرگش بر دلم سنگینی می‌کند و با اندیشیدن به آن، بغض راه گلویم را می‌بندد.
من آن روزها شاهد بودم که چطور معدن‌کاران زحمتکش و خسته در عمق هزار متری زمین، جنازه‌های همکارانشان را از دل خاک و سنگ بیرون می‌کشند! در آن تاریکی نفس‌گیر که تنها با نور چراغ کلاه‌ها روشن می‌شد هرجا که نگاه می‌کردم، می‌دیدم برادر جنازه‌ی برادر، وطن آبادی جنازه آزادشهری و پسر جنازه‌ی پدر را از زیر آوار بیرون می‌کشد.

🔹 متاسفانه شاید این حادثه، آخرین فاجعه معدنی نباشد. امروز که دولت، نماینده گروههای خاموش است؛ صدای این کارگرانی که برای همیشه خاموش شده‌اند را خواهد شنید و پاسخ این صداها، سیاست‌گذاری منسجمی است که با همکاری بین دستگاهی، بخش خصوصی و تشکل‌های کارگران معدن  ممکن می‌شود‌ و کاری بزرگ به انجام می‌رسد. وزارتخانه‌های صمت، کار، کشور، بهداشت و درمان با قرار گرفتن در کانون این سیاست‌گذاری‌ها، می‌توانند در بهینه‌سازی ابن وضعیت نقش موثری داشته باشند.
برخی مشکلات، پیش‌روی اعمال سیاست‌ها بوده که نیازمند حمایت‌ است. غالب معادن (عمدتا در بخش خصوصی) فاقد ایمنی لازم بر اساس استانداردهای تعریف شده وزارت کار هستند، منتهی اعمال قانون منجر به تعطیلی و در نهایت بیکاری تعداد زیادی کارگر خواهد شد، لذا برنامه‌ریزی تدریجی بر اساس طبقه‌بندی ایمنی معادن ضروری است.
وادار کردن بخش خصوصی به نصب تجهیزات ایمنی با توجه به هزینه‌‌های بالای آن با مقاومت کارفرمایان مواجه می‌شود.
در گذشته وزارت کار پیشنهاد کرد که وزارت اقتصاد، بخش قابل ملاحظه‌ای از هزینه ارتقای ایمنی معادن را به عنوان مالیات در بازه زمانی مشخص بپذیرد.
در طرح دیگری که قبلاً مورد برسی قرار گرفته و به صورت محدود به مرحله اجرا نیز رسیده بود، وزارت صمت از محل افزایش بهره مالکانه، خود اقدام به خرید تجهیزات و الزام به نصب با هماهنگی وزارت کار کند. در این فرایند، می‌بایست رعایت آیین‌نامه‌های حفاظت فنی با هماهنگی قوه قضاییه اجباری گردد. همچنین از طریق اختصاص یک درصد پرداخت مجوز معادن به بحث ایمنی می‌توان تا حدودی این امر را  سامان‌دهی کرد.


🔹 در ادوار گذشته،ایجاد تشکل‌های کارگری معادن در دستور کار قرار گرفته و تا حدودی نیز پیشرفت داشته است. تحقق این امر می‌تواند مطالبه‌گری ایمنی در سطح معادن را افزایش دهد.

🔹 از دیگر اقدامات حمایتی دولت می‌توان به اجازه استخدام افراد برای بازرسی کار و مجهز کردن این افراد به دانش روز و تجهیزات نوین باشد. همچنین توجه و ترتیب اثر دادن  مقامات استانی و قضایی به گزارشات بازرسین کار در پیشگیری از چنین حوادثی  بسیار اثربخش است.

🔹مکانیزه کردن معادن کشور و خروج آن به شکل کامل از حالت سنتی، از دیگر راهکارهای کاهش چشمگیر حوادث است. متاسفانه در حال حاضر کارفرمایان به دلیل بهای بالای ماشین‌آلات و وجود تحریم‌های ظالمانه در خیلی از موارد اجازه  به روزرسانی تجهیزات و وسایل ایمنی مورد نیاز برای معادن را نمی‌دهد.

@alirabiei_ir
🔻 وفاق به مثابه روش/ وفاق افقی، وفاق عمودی خروج ازبن بست ها

علی ربیعی

وفاق علاوه بر اینکه به مثابه یک نظریه برای خروج از بن بست های فعلی ضروری است، به مثابه روش نیز قابل بحث بوده و به  شیوه عملیاتی کردن وفاق و ابعاد آن در ادامه پرداخته می‌شود.

به اعتقاد من، پزشکیان در اولین گام استفاده از وفاق به عنوان روش را در انتخاب کابینه به کار گرفت.
وفاق یعنی هرکس که صلاحیت کاری را دارد درگیر آن کار شود. تفاهم نظری و گذر از کینه‌های بی‌اساس و دیدن جناح مقابل به عنوان یک تفکر دیگر و نه به عنوان دشمن (امری که عدم اعتقاد به آن در برخی از دولتها با شدت بیشتری اتفاق افتاده است)، می‌تواند پایه وفاق شود.
مطالعات من نشان می‌دهد که وفاق در ابعاد مختلف به صورت عمودی و افقی باید اجرا شود.
منظور از  وفاق افقی، وفاق مابین احزاب، گروهها و جریان‌های سیاسی است ( وقتی صحبت از وفاق است، بیشتر این جنبه از وفاق مورد توجه نخبگان سیاسی است که شرط لازم و کافی برای به ثمر نشستن وفاق نیست، آنچه وفاق را جاری و نهادینه می‌سازد وفاق عمودی است). منظور از وفاق عمودی، از یک بعد وفاق عمودی رو به بالا و در بعد دیگر وفاق عمودی رو به پایین است. تلفیق وفاق عمودی و افقی الزامی است که بدون آن، هیچ تحولی برای دراز مدت شکل نخواهد گرفت.
در وفاق عمودی رو به بالا، دولت به معنای اخص آن باید بتواند با حاکمیت  پیرامون برنامه‌های اصلاحی به تفاهمی دست یابد که عناصر قدرت‌های پراکنده در کشور نه تنها از آن برنامه‌ها احساس خطر نکرده بلکه این برنامه ها را در جهت ثبات تلقی نموده و نوعی شراکت و پیروزی همگانی عناصر حاکمیت و دولت در آن دیده شود.

منظور من از وفاق عمودی رو به پایین، وفاق با جامعه است که ایجاد این وفاق باید در چند لایه صورت‌بندی شود. وفاق عمودی رو به پایین با به کارگیری نهادهای مدنی آغاز شده و با استفاده از انجمن های‌علمی، سمن‌های مختلف، سندیکاها و اتحادیه‌ها می‌توان آن را به عمق جامعه برد و نهایتا در سطح نهاد خانواده و اذهان آحاد جامعه، وفاق ذهنی برای آینده ایران شکل گرفته و نهادینه شود.

این وفاق حتی باید بین مردم با مردم شکل بگیرد. نگاه کنید امروز در برخی از گروههای اجتماعی انگار نزاع مردم با مردم پدید آمده است. در تنازع‌های در سطح افقی و افراطی شدن و تلقی دشمن نزدیک از جناح مخالف و تسری آن به جامعه، وضعیت خطرناکی را برای انسجام اجتماعی پیش روی ما قرار داده است. در بسیاری از جوامع نوعی دوگانگی ارزشی را می‌توان دید اما این دوگانگی ارزشی، آن چنان تیز و برنده نیستند و یک دوگانگی تعدیل شده آسیبی بر جوامع وارد نمی سازد اما شواهد تجربی و اتفاقات رخ داده به خصوص در سالهای اخیر در مسایلی که به خیابان کشیده شده است نشان از یک چندگانگی ارزشی تیزشده و برنده دارد و می توان علایمی از به سمت افراطی گری رفتم چولگی این چندگانگی‌ها را شاهد بود. این امر، روندی مخرب‌ در جهت زیستی مسالمت‌آمیز برای رسیدن به اهداف مشترک ملی است. ما به وفاق جامعه با جامعه و بین مردم با مردم به صورت نوعی همدلی، پشت هم بودن، زمان بیشتری را در کنار هم گذراندن و.... نیازمندیم.

بدون تردید، توسعه بدون وفاق صورت نمی‌گیرد و در تمام نظریه‌های توسعه‌ای که این روزها مطرح می‌شود، علاوه بر الگوهای توسعه (در انواع مکاتب) که خود یک بحث مفصل است (من در کتاب معمای دولت مدنی به طور مفصل و کامل کشورهای تازه صنعتی شده و الگوهای برون رفت و نوع توسعه آنها را مورد بررسی قرار داده‌ام)، این موضوع مطرح است که اگر جامعه همراهی نکند و اگر مجموعه ساخت قدرت در برنامه توسعه سهم و مشارکت نداشته باشد توسعه اتفاق نمی‌افتد و برنامه توسعه شکست می‌خورد.
به طور مثال اگر شما قصد اصلاح ساختار قیمت انرژی را دارید، اگر جامعه همراهی نکند، همان اتفاقات سال ۹۸ رخ خواهد داد. اگر بخواهید سیاست فرهنگی خاصی اعمال کنید و جامعه همراهی نکند اتفاقات سال ۱۴۰۱ تکرار خواهد شد.
بدون اجتماعی کردن هر برنامه‌ای حتی یک کارخانه در یک سطح کوچک، توسعه با مانع مواجه می‌شود.

به طور کلی تصمیمات سختی که امروز کشور ما به آن نیازمند است (که تنها یک فرصت ده یا پانزده ساله برای اخذ آنها را داریم و بعد از آن ناممکن است)، که بتواند ما از گذرگاههای سخت به سمت توسعه عبور دهد.
جامعه با نظریه بقا که صرفا نان و معیشت را تامین کند نمی‌تواند به توسعه دست یابد. بقا پیش شرط است، اما جامعه نیاز به توسعه و بالندگی دارد.
ما بدون نظریه وفاق، چه افقی با گروههای سیاسی، چه وفاق عمودی با جامعه امکان برون رفت از پیچیدگی‌ها و بحران‌های پیش‌رو و امروز ایران را نداریم و به توسعه نمی‌رسیم و این یک نظریه، برای آینده ایران است.

@alirabiei_ir
🔻 وفاق به مثابه نظریه، وفاق به مثابه روش
کشور بدون فصل دو

✍️ علی ربیعی

بسیاری از جامعه شناسان، متخصصان علوم سیاسی، اقتصاددانان و پژوهشگران حوزه صنعت مدتهاست در حال بحث و بررسی دلایل عدم توسعه هستند و به این نتیجه رسیدند که یکی از مشکلات اصلی کشور، نداشتن و فقدان نظریه است. فقدان نظریه‌‌ای منسجم که اکثر نخبگان سیاسی از جناح‌ها و جریان‌های مختلف در مورد آن به توافق رسیده و در میان کنش‌گران سیاسی و اجتماعی نیز به عنوان نظریه‌ای هژمونی شده، منسجم و ثبات‌آور یک ائتلاف نظری شکل بگیرد.

من گاهی وقت‌ها می‌گویم مثل اساتیدی که در جلسه دفاع پایان‌نامه، به دانشجوها می‌گویند از فصل دو عبور کن؛ کشور هم در بسیاری از زمینه‌ها، بدون فصل دو اداره شده است.

یکی از مشکلات کشور در حوزه سیاستگذاری، عدم فهم مشترک از مسائل و فقدان اشتراک نظری پیرامون مسائل کشور است. وقتی فهم مشترک صورت نمی‌گیرد، دولت‌هایی که سرکار می‌آیند انگار یک انقلاب شده (انقلاب نه به مفهوم شناخته شده آن بلکه پدید آمدن نتایجی شبیه آن) شرایطی پیش می‌آید که نه تنها برنامه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بلکه به علت فقدان نظریه، سیاست خارجی که باید مبتنی بر یک نظریه از ثبات بالایی برخوردار باشد نیز تغییر می‌کند و اضافه کنید به آن، ورود افراد با دیدگاههای متفاوت و فهم و برداشت کاملا متضاد از مسائل کشور که می‌توان یکی از علل آن را بی‌سامانی سیاسی دانست. در بی‌سامانی سیاسی، مانند این است که ناگهان منجی‌های ناشناخته ظهور می کنند، امیدهای سینوسی ایجاد شده و پس از آن موج ناامیدی به وجود می‌آید که متاسفانه میزان دامنه ناامیدی در این سالها از افزایش داشته باشد و این چنین داستان غم‌انگیز دولت‌ها و اداره جامعه تاکنون ادامه داشته است. شعارها و سیاست‌های زیبا مثل رشد ۸درصد، قدرت اول در منطقه، جامعه منزه، عدالت، آزادی، فقرزدایی، رفاه و... به آرمان‌های دست‌نیافتنی و کلماتی بی‌اثر در اذهان عمومی تبدیل شده‌اند.

بر این اساس، وفاق به عنوان یک تئوری و نظریه‌، اولین گام برای ثبات دادن به چشم‌اندازها و ایجاد ائتلاف‌های عملی به شمار می‌رود. وفاق نظریه‌ای است که اگر بدون آن و بی طی شدن مسیری که به طور طبیعی در آن جریان‌های سیاسی و اجتماعی کشور به هم نزدیک می‌شوند، ما کماکان در تنازع‌های بیهوده باقی مانده، منابع مادی کشور به هدر رفته و منابع انسانی نیز رو به فرسودگی می‌رود.

بدون تردید، پیش شرط رسیدن به رشد، توسعه و پیشرفت، اجماع نظری و وفاق پیرامون مهم‌ترین مسائل کشور است.
از مراحل تدوین استراتژی‌هایی برای امروز و آینده، سیاست‌گذاری‌های معطوف به حل مسائل کشور تا برنامه‌ریزی‌های اجرایی، وفاق نظری می‌تواند تبدیل به وفاق عملی شده و تداوم استراتژی‌ها و سیاست‌های مورد توافق نظری را در دولت‌های متوالی تضمین نماید.

با این وصف، وفاق به عنوان یک نظریه انسجام‌‌زا، تداوم‌بخش و اتحادآفرین متضمن نیل به اهداف و خروج از بن‌بست‌های امروز کشور خواهد بود.

@alirabiei_ir
🔻 خیریه‌ها در فراز و نشیب

✍️ علی ربیعی

امروز، روز جهانی خیریه است. متأسفانه فعالیت خیریه‌ها در ایران، با فراز و نشیب بسیاری روبرو بوده است.

عواملی چون مدیریت افراد ناآشنا و غیراجتماعی بر سازمان‌های مرتبط که بعضاً با انتصابات جناحی بر وخامت آثار آن افزوده می‌شود، فقدان سیاست‌گذاری معطوف به گسترش حوزه عمومی و نهادهای مدنی و بالعکس نگاه تهدیدنگر و تحدید‌کننده سبب عدم رشد و کم شدن اثربخشی خیریه‌ها شده است. گسترش فقر و نابرابری و وضعیت معیشتی نامناسب هم سبب کاستن توان خیرین شده و هم جامعه هدف را بزرگتر کرده است. همچنین ضعف‌های ساختاری خیریه‌ها از قبیل عدم تجهیز آنها  به‌ دانش نوین و همچنین نبود هم‌افزایی بین‌بخشی نیز مزید بر علت شده است.

هر جامعه‌ای به خصوص ایران امروز نیازمند گسترش خیر جمعی است. خیر جمعی فقط مقابله با فقر نیست بلکه موجب پویایی و نشاط جامعه نیز می‌شود.

اگر بستر و فضای مناسبی ایجاد شود بسیاری از حرکتهای اجتماعی می‌تواند در قالب سمن‌ها و خیریه‌ها شکل گرفته و به ثمر بنشیند.

@alirabiei_ir
🔻 صبح زود با مددجویان اعصاب و روان

✍️ علی ربیعی

صبح زود روز دوشنبه (همزمان با رحلت رسول مهربانی‌ها و شهادت امام صبور) بر طبق قرار قبلی، راهی «موسسه توانبخشی بیماری‌های اعصاب و روان امید فردا» شدم. وقتی به آنجا رسیدم، با دیدن عمارت شکیل، مدرن و بناشده بر طبق اصول علمی معماری آن، به خاطر آوردم روزی را که در اواخر سال ۱۳۹۹ و در بحران کرونا، برای کمک و همکاری، به محل ساخت این موسسه آمده بودم. چقدر دلگرم کننده بود که تلاشهای خستگی ناپذیر گروهی از خیرین با مدیریت تحسین‌برانگیز خانم دکتر «مهرنوش کاوه» به ثمر نشسته و این موسسه در حال حاضر پذیرای تعدادی از فرزندان این مرز و بوم که به نوعی دچار نابسامانی‌های روحی و روانی هستند می‌باشد.

با نگاهی به جریان فرایند ساخت این مجموعه؛ از تامین مالی، اخذ مجوزهایی که برای دریافت هرکدام از آنها باید اعصابی پولادین و کفشهایی آهنی داشت، استفاده از تجارب نوین جهانی و به کارگیری استانداردهایی که از معتبرترین موسسات بین‌المللی وام گرفته شده، ارزش کار خانم دکتر کاوه برایم صدچندان می‌شود.
این تجربه نشان می‌دهد وقتی علم و پشتکار با هم عجین می‌شوند، کارهای بزرگ و درست شکل می‌گیرد. همچنین این تجربه نشانگر آن است که اگر بستر و فضای مناسبی ایجاد شود بسیاری از حرکتهای اجتماعی و حتی اقتصادی بزرگ می‌تواند شکل گرفته و به ثمر بنشیند. بر اساس تجاربی از این دست، تغییر سیاست‌ها به همراهی وفاق با مردم، می‌تواند گام اول برای پیمودن مسیر شکوفایی، توسعه و گشایش‌های همه‌جانبه باشد.
لذا باید از مداخله دولت در حوزه خصوصی و عمومی کاست.

نکته قابل‌توجه دیگر آن است که وقتی برخی گزارش‌های مربوط به افراد بستری شده را نگاه می‌کردم و داستان زندگی‌شان را از زبان خودشان و یا مددکارشان می‌شنیدم به این دریافت رسیدم که به طور کلی جامعه و خانواده‌ها، نه اطلاعات کافی درزمینه مواجه با بیماری‌های اعصاب و روان و انواع ناتوانایی‌ها و.... را دارند و نه آموزشی در این زمینه می‌بینند و متاسفانه در فرهنگ عمومی جامعه نیز شیوه اجتماعی شدن برای چگونگی مواجهه با این افراد دارای ضعف است.
باید توجه داشت که خدمات پیشگیری درمانی و توانبخشی بیماری‌های روان می‌تواند اثرات بزرگی در بهبود روابط اجتماعی، کاهش رفتارهای مخرب خانوادگی، اجتماعی و رفتارهای مجرمانه داشته باشد؛ چرا که بسیاری از این رفتارها، نشأت گرفته از عدم سلامت روان و ضربه‌های روحی و روانی در دوران کودکی و نوجوانی و بزرگسالی هست که به افراد وارد شده است.

به عنوان نکته سوم این مسئله قابل توجه است که حتی در فرهنگ خیرین نیز تمایل بر آن است تا بیشتر به مراکزی کمک شود که حس و حال خوب ملموسی را منتقل کنند و بیمارهای جسمی را التیام می‌بخشند یا در پی ساختن بنایی هستند که در معرض دیدشان باشد؛ اما به خاطر داشته باشیم که ساخت مراکز درمانی و توانبخشی برای این‌گونه افراد و همچنین مواردی که به چشم نمی‌آیند همچون آموزش و توانمندسازی و کمک به بازگشت این افراد به جامعه بسیار مهم و ارزشمند است. چرا که چنین مشکلاتی علاوه بر هزینه‌های آشکار، سبب پدید آمدن هزینه‌های پنهانی از نظر خانوادگی، اجتماعی واقتصادی برای افراد، خانواده و جامعه می‌شوند که بسیار بیشتر از هزینه‌های آشکار آن است.
نیاز به خدمات سلامت روان و درمان و توانبخشی بیماری های اعصاب و روان بدلیل گستردگی و شیوع مشکلات اعصاب و روان که در تحقیقات مختلف شیوع آن بین ۲۰ تا ۲۷ درصد افراد جامعه برآورد شده است و با توجه به این که این اختلالات مانند بیماری‌های جسمی خود محدودشونده نیست یعنی اثرات آن تنها محدود به خود فرد و خانواده باقی نمی ماند بلکه اثرات آن در بسیاری از مواقع در خانواده و جامعه گسترش پیدا می‌کند و باعث هزینه های پنهان زیادی می گردد که به سادگی قابل مشاهده نیست.

بسباری از مسایل مبتلابه جامعه مثل احساس ناامیدی، عدم امید به ادامه زندگی، احساس بدبختی و در هم شکستن افراد تنها به دلیل مشکلات پیرامونی نبوده و با رفع آنها قابل حل نیست.
در بسیاری از موارد، اگر سلامت روان مناسب در فرد وجود داشته باشد، وی، قادر خواهد بود مشکلات و مسایل پیرامونی خود را حل کند و به جامعه و کار بازگردد.

توجه به تمام این مسایل ضرورت سرمایه‌گذاری و مشارکت را در این زمینه بیشتر آشکار می‌کند.

@alirabiei_ir
محمد علی بهمنی، شاعری که چند نسل با شعرهایش، عاشقانه‌ها را زندگی کردند، هم از میان ما رفت.
بهمنی و شعرایی از جنس او، به زندگی، لطافتی دلپذیر می‌دهند‌.

می‌اندیشم نخبگان سیاسی‌ای که آشنایی و پیوندی با شعر، ادبیات، رمان و سینما ندارند نه تنها نمی‌توانند ارتباطی موثر با جامعه برقرار کنند، بلکه حتی خزانه کلمات‌شان هم محدود است و اگر واژگان محدود شده ذهنی‌شان را از آنها بگیری دیگر حرفی برای گفتن ندارند. بسیاری از این دست آدمهای مسئول در حوزه سیاستگذاری فرهنگ را دیده‌ام که شناختشان از فرهنگ محدود بوده و با ابعادی از آن نیز معارضه دارند.
بی‌تردید، رشد و توسعه کشور از مسیر بالندگی فرهنگی ممکن می‌شود.

#محمدعلی_بهمنی #توسعه

@alirabiei_ir
🔻اندک اندک جمع مستان می‌روند...!

✍️ علی ربیعی

امروز محمد علی بهمنی، شاعری که چند نسل با شعرهایش، عاشقانه‌ها را زندگی کردند از میان ما رفت.
بهمنی و شعرایی از جنس او، به زندگی، لطافتی دلپذیر می‌دهند‌.
بارها شاهد بودم در کتابخانه اکثر کسانی که اهل شعر و ادبیات هستند، کتابی از محمدعلی بهمنی به چشم می‌خورد.

می‌اندیشم نخبگان سیاسی‌ای که آشنایی و پیوندی با شعر، ادبیات، رمان و سینما ندارند نه تنها نمی‌توانند ارتباطی موثر با جامعه برقرار کنند، بلکه حتی خزانه کلمات‌شان هم محدود است و اگر واژگان محدود شده ذهنی‌شان را از آنها بگیری دیگر حرفی برای گفتن ندارند. بسیاری از این دست آدمهای مسئول در حوزه فرهنگ را دیده‌ام که حتی فرق بین دو سیمین (دانشور و بهبهانی) را هم نمی‌دانند. تعریف‌شان از فرهنگ محدود بوده و با ابعاد آن نیز معارضه دارند. تاسف‌آور اینکه هیچ‌گاه کتابی از دنیای گسترده ادبیات نیز در میان دست‌‌هایشان جای نمی‌گیرد.
شواهد جهانی نشان می‌دهد، بی‌تردید، رشد و توسعه کشور از مسیر بالندگی فرهنگی ممکن می‌شود.

هوای عشق رسیده است تا حوالی من
اگر دوباره ببارد به خشک سالی من

مگرکه خواب و خیالی بنوشدم ورنه
که آب می خورد از کاسه ی سفالی من؟

همیشه منظرم از دور دیدنی تر بود
خود اعتراف کنم بوریاست قالی من

مرا مثال به چیزی که نیستم زده اند
خوشا به من؟نه! خوشا بر من مثالی من

به هوش باش که در خویشتن گم ات نکند
هزار کوچه ی این شهرک خیالی من
«محمد علی بهمنی»

@alirabiei_ir
🔻 بعد از انتخابات، همراه با رولان بارت، میری و تارخ

✍️ علی ربیعی

تقریبا از نیمه‌های خرداد‌ماه که وارد فضای انتخاباتی شدیم، چنان فکرم معطوف به این فضا بود که با هرخبری از رد و تایید صلاحیت‌ کاندیداها، ذهن من هم به نوعی درگیر می‌شد. این روند مشغولیت ذهنی از ثبت‌نام انتخاباتی و سپس تایید صلاحیت‌ها شروع و تا همین چند روز پیش ادامه یافت و عملا سبب شد از هرکار دیگری باز بمانم. لذا، تمامی تلاش‌های فکری و فیزیکی خود را برای موفقیت در آنچه به نفع جامعه می‌دانستم به کار گرفتم. من معتقد بودم با روی کارآمدن تفکری که در مقابل پزشکیان قرار داشت، یاس و ناامیدی بیشتری بر جامعه غالب می‌شد. متاسفانه آنطور که شاهد بودیم، عقب‌گردهای زیاد سه سال گذشته، با بازنمایی‌های آماری وارونه جلوه داده می‌شد. هرچند شاید امروز دیگر نقبی به گذشته زدن ضرورت و فایده‌ای نداشته باشد اما همین‌که تفکری که می‌توانست ایران را به کشوری منزوی‌تر به همراه جدایی بیشتر اجتماعی و افزایش ناامیدی تبدیل ساخته و روزبه‌روز فاصله دولت- ملت را بیشتر و عمیق‌تر کند بر مقدرات مردم حاکم نشد دستاوردی چنان بزرگ است که ابعاد آن در یک سلسله یادداشت قابل بحث است‌. در این مدت برخلاف عادات همیشگی‌ام، نه توانستم کتاب جدیدی مطالعه کنم و نه فیلمی ببینم.

پس از به ثمر نشستن تلاش‌ها و پای گرفتن دولت، اولین کتابی که -همزمان با از دست دادن برادرم- به دست گرفتم، «خاطرات سوگواری» اثر «رولان بارت» بود. «بارت»، فردای فوت مادرش در ۲۵ اکتبر ۷۷ ، نوشتن خاطرات سوگواری را آغاز کرد و تا ۱۹ ژوئن همان سال، هر روز خاطره‌ای نگاشت. در قسمتی از این خاطرات آمده: «تو هرگز بدن یک زن را نشناخته‌ای. من بدن مادرم را شناختم، بیمار و سپس در حال احتضار...
دوباره هرگز! دوباره هرگز! و اینجا تضادی است: "دوباره هرگز" جاودانه نیست، از آنجا که شما خودتان روزی خواهید مرد. دوباره هرگز، اصطلاح موجودی نامیراست...»

روز چهارشنبه، فرصتی پیش آمد تا در آیین نکوداشت «زنده یاد امین تارخ» و همچنین «مازیار میری» شرکت کنم.
«حوض نقاشی» مازیار میری به دلیل آنکه با روایتگری عمقی به زندگی افراد دارای معلولیت پرداخته، برایم دارای حس و حال دیگری است.
از سوی دیگر در این مراسم، از زنده یاد «امین تارخ» هم تجلیل شد. از نکات مهم و قابل توجه ضرورت برگزاری مراسم برای نکوداشت هنرمند فقید «امین تارخ» آن است که در زمان فوت این هنرمند در سال ۱۴۰۱، تجلیل شایان و در خور شأنی از وی صورت نگرفته بود. من معتقدم اثر شخصیتی افراد از هرقشر چه سیاستمدار یا هنرمند یا دانشمند و... است که سبب می‌شود سالیان متمادی به نیکی در یادها و خاطره‌ها بمانند. «امین تارخ» معلمی بود که بازیگران بسیاری را آموزش داد. در عرصه هنر نیز با نقش‌آفرینی‌هایش بخشی از فرهنگ و تاریخ ایران را ماندگار کرد. بازی درخشان او در نقش «شیخ حسن جوری» یادآور تاریخ محنت‌بار حمله مغولان به این آب و خاک است. با «ابوعلی سینا»، سابقه علمی و دانش‌پروری ایران زمین را به زیبایی در ذهن‌ها ماندگار کرد. و همچنین با بازی در «معصومیت از دست رفته» روایتی از انحراف به نام دین را به تصویر کشاند.

به خاطر داشته باشیم، هر جامعه‌ای که اندیشمندان و اهل فرهنگ و هنرش ارج و قرب یابند، جامعه‌ای پویا و موفق خواهد بود. سالهاست که حال و هوای اهل فرهنگ آن چنان که بایسته است، خوب نیست. یکی از بهترین روش‌های پویا کردن فرهنگ در جامعه، سپردن آن به اهلش است.

@alirabiei_ir
با روی کارآمدن تفکری که در مقابل پزشکیان قرار داشت، یاس و ناامیدی بیشتری بر جامعه غالب می‌شد. متاسفانه آنطور که شاهد بودیم، عقب‌گردهای زیاد سه سال گذشته، با بازنمایی‌های آماری، وارونه جلوه داده می‌شد. هرچند شاید امروز دیگر نقبی به گذشته زدن ضرورت و فایده‌ای نداشته باشد اما همین‌که تفکری که می‌توانست ایران را به کشوری منزوی‌تر به همراه جدایی بیشتر اجتماعی و افزایش ناامیدی تبدیل ساخته و روزبه‌روز فاصله دولت- ملت را بیشتر و عمیق‌تر کند بر مقدرات مردم حاکم نشد دستاوردی بزرگ است.

@alirabiei_ir
🔻 در میان دموکراسی ناقص؛ تجربه کمیته ها در انتخاب وزرا

علی ربیعی، ارغوان فرزین معتمد

"قسمت دوم"

تفاسیر و تحلیل هایی که در خارج از این فرایند اتفاق می افتاد گاه فرسنگ ها با آنچه در درون شورا و کمیته ها در حال وقوع بود تفاوت داشت.
در بسیاری از مواقع همین عدم آگاهی ها سبب می شد تا این رودخانه جاری به سمت و سویی برود که در مسیر آن سنگلاخ های بسیار وجود داشته باشد. اما آنچه مهم بود این فرایند به جریان افتاده بود و در دل خود در همین زمان کوتاه در حال اصلاح و بهینه یابی بود. 

۳. در کمیته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی، با دوگانه های بسیاری مواجه بودیم. یکی از تعارضات مربوط به عدم نگاه یکپارچه و هم افزا بود. افراد در ابتدا خود را مستقل از دیگری و به عنوان یک نماینده در کمیته می دیدند. فلذا به عنوان مثال به این نکته دقت نمی نمودند که نماینده حوزه کارگری و نماینده حوزه معلولین کشور باید به هر دو مقوله کارگری و معلولیت توجه داشته باشند چرا که ممکن است یک کارگر معلول وجود داشته باشد که نیازهای وی باید از زبان هر دو نماینده شنیده شود. ایضا این کارگر معلول می تواند در یک تعاونی مشغول به کار باشد. می تواند فقیر باشد. توجه به این نقش های چندگانه یکی از تمرین های این کمیته بود. در این کمیته چند جلسه به بررسی شاخص ها و نگاه چندجانبه در امتیاز دهی اختصاص داده شد. موافقان و مخالفان بسیاری در این کمیته وجود داشتند و جلسات بسیار سنگین بود و پر چالش. اما در نهایت اجماع بر سر اینکه تمام اعضای کمیته حداقل با دو عینک به بررسی سوابق و قابلیت های نامزدها بپردازند بدست آمد؛ یک عینک صلاحیت های تخصصی کلی و یک عینک تخصصی مرتبط با حوزه فعالیت هر عضو.
 
۴. در این کمیته سه کارگروه در سه حوزه تعاون، کار و رفاه اجتماعی تشکیل شد و شاخص های تخصصی مربوط به هر سه حوزه مورد بررسی قرار گرفت و یک اجماع در خصوص شاخص ها در بررسی سوابق و قابلیت های نامزدها احصا شد. تمام اعضای کمیته، شاخص های تخصصی هر سه حوزه را مورد بررسی قرار دادند و به یک اجماع نهایی رسیدند. همچنین اعضای کمیته در خصوص سنجه های مربوط به صلاحیتهای فردی و مدیریتی نیز بحث کرده و به یک اجماع رسیدند. در عین حال در خصوص نحوه ارزیابی در حین گفتگو با نامزدها منطبق با اصول علمی مصاحبه مبتنی بر شایستگی بحث، تبادل نظر و تصمیم گیری شد. این کمیته با اجماع تمام اعضا و تایید رییس کارگروه اجتماعی، نسبت به دعوت و بررسی سوابق و قابلیت های تمامی نامزدها در مکانیزم امتیازدهی اقدام نمود. از تمامی نامزدها درخواست شد تا علاوه بر ارسال رزومه، نسبت به ارسال رویکردها و اولویت های برنامه ای خود در حداکثر چهارصفحه اقدام نمایند. سی و هشت نفر نامزد تصدی مقام وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سه روز کاری فشرده و با برنامه ریزی منظم برای ارایه رویکردها و اولویت های برنامه ای خود دعوت شدند و همگی این دعوت را پذیرفتند. افراد با رعایت پروتکل های مربوط در جایگاه وزیر قرار گرفتند- حتی در نشستن در موقعیت صندلی- و هر یک نیم ساعت فرصت صحبت در خصوص رویکردها و برنامه های خود را داشتند. کمیته به ایشان پیشنهاد می داد که ۱۵ دقیقه ارایه داشته باشند و در صورت تمایل ۱۵ دقیقه به سوالات اعضا که توسط دبیر مطرح میشد پاسخ دهند. تقریبا ۹۰ درصد مدعوین از پاسخ دادن به سوالات استقبال کردند.

۵. به اعتقاد نویسندگان این کمیته یکی از کمیته هایی بود که نامزدهای وزارت در حین گفتگو با اعضا، خود را در مقابل جامعه هدف پاسخگو می دیدند و سوالات مطرح شده به گونه ای بود که فرد مورد نظر در صورت عدم برخورداری از صلاحیت های مرتبط با حوزه وزرات، امکان پاسخگویی به این سوالات را نداشت.  با پایان گفتگو با نامزدها، تمامی اعضا فرم های امتیازدهی را با توجه به رزومه ها، برنامه های اعلام شده و گفتگوی انجام شده، تکمیل نمودند. این فرم ها توسط شورا طراحی شده بود. مجموع امتیاز برای نامزدها  ۱۰۰ امتیاز بود که به صورت امتیازات با وزنهای متفاوت در هر شاخص تعیین شده بود. جوان بودن، زن بودن و اقلیت بودن در این امتیازبندی از مزیت برخوردار بود. فرم های اکسل برای سی و هشت نامزد تکمیل شد.میانگین گیری بر اساس نمرات کل و میانگین گیری بر اساس هر شاخص انجام و در نهایت اسامی پانزده نفر با بالاترین امتیاز به شورای راهبری اعلام شد.

این تجربه می‌تواند در غیاب احزاب پر قدرت برای انتخاب وزرا الگویی باشد که می توان آنرا پرورش داد.  همچنین در سطوح پایین تر در وزارتخانه ها نیز می تواند با تغییراتی در اعضا به الگویی برای انتصابات تبدیل شود‌. تجربه شخصی نویسندگان نشان می دهد پس از انتخاب وزرا فشارهای بسیاری از سوی ذینفعانِ به ناحق برای تصدی پستها به وزرا اعمال می شود. تشکیل کمیته انتصابات برون رفتی برای کاستن از فشارها و بهینه گزینی است.

@alirabiei_ir
🔻 در میان دموکراسی ناقص؛ تجربه کمیته ها در انتخاب وزرا

علی ربیعی، ارغوان فرزین معتمد

"قسمت اول"

دموکراسی را با برچسب های زیادی تفکیک می کنند. برچسبهایی چون دموکراسی یله، صوری، شبه دموکراسی، دموکراسی ناقص و ...
فقدان فرایندهای پیشا و پسا صندوقهای رای، انتخابات ریاست جمهوری در ایران را عمدتا از انتخابات هفتم به بعد به پدیده بروز افراد شگفتی ساز تبدیل کرده است- انتخاب سیزدهم به دلیل پایین بودن مشارکت و فقدان حضور سایر بازیگران از این قاعده مستثنی شد-. همچنین فقدان احزاب سیاسی ریشه دار همراه با کارکردهای متعارف از قبیل نخبه پروری جریان‌های سیاسی، ستادها را با حضور یکباره در زمان کم در انتخابات ها به جایگزینی برای احزاب تبدیل کرده است.

در انتخابات چهاردهم مسعود پزشکیان فاقد هر گونه پشتوانه سیاسی آشکار و پنهان بود. لذا انتخاب کابینه از همه دوران های گذشته پیچیده تر و دشوار تر شد. با این وصف تشکیل  شورای راهبری و کمیته ها ایده ای بود که تا حدود زیادی این نقصان را برطرف سازد.
شاید تشکیل کارگروه ها در همه ادوار گذشته مرسوم بود، اما نوع انتخاب افراد کارگروه و کمیته ها و فرایند کار کاملا نوآورانه و خلاقانه شکل گرفت. 

با پایان کار کمیته های مشورتی در ارایه پیشنهاد برای انتخاب وزرا و معاونین رییس جمهور و به رسم به اشتراک گذاری این فرایند با مردم، بر آنیم تا با مطالعه یکی از کمیته ها، این تجربه را تشریح کنیم.

در این دوره تلاش شد تا سازوکاری برای افزایش مشارکت حداکثری از جامعه، متخصصین دستگاهی و علمی، نهادهای مدنی، وزرای ادوار، گروه های مهم اجتماعی مرتبط با وظایف دستگاه، به مشارکت گرفته شوند. به عنوان مثال در مورد وزارتخانه تعاون، کار و رفاه اجتماعی، اتاق بازرگانی، کانون کارفرمایی، اتاق تعاون، تشکل های بزرگ کارگری، شبکه های سازمانهای مردم نهاد و نیز تشکل های افراد دارای معلولیت و در مجموع تشکل هایی که صدای آنها شنیده نمیشد، مشارکت داده شدند. اما آنچه در فرایند فعالیت کمیته ها از جمله کمیته وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی که با دامنه وسیعی از مخاطبان در تعامل هستند، ملاحظه شد، آمادگی ناکافی از شیوه های مشارکتی در تصمیم گیری بود. متاسفانه مداخله گری های لابی گرایانه و استفاده از اهرم رسانه و بیشتر فیک نیوزها برای تاثیر گذاری نیز پدیده های منفی در این روند بود.

ارایه گزارشی کوتاه از این فرایند و ذکر چند نکته ضروری است:
۱.  وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی از معدود وزارت خانه هایی است که تقریبا تمام مردم ایران به شکلی با آن در ارتباط هستند. افراد تحت پوشش بیمه تامین اجتماعی، جامعه گروه هدف بهزیستی( معلولین، کودکان کار، کودکان بی سرپرست و بد سرپرست، .....)، جامعه کارگری، جامعه کارفرمایی، بازنشستگان و.... همگی به نوعی جامعه هدف این وزارتخانه محسوب می شوند. سازماندهی کمیته که بر اساس یک دستورالعمل کلی و با عضویت متخصصین دانشگاهی و غیر دانشگاهی، وزرای ادوار، نمایندگان نهادهای مدنی، نمایندگان ستادها، نمایندگان احزاب، نماینده اقلیت ها، زنان و... بود در این وزارتخانه بزرگ کاری بسیار سخت بود. از یک سو جامعه ای که به زعم خود و علیرغم داشتن صدا، هرگز صدایشان شینده نمی شد و از سوی دیگر سه بخش تعاون، کار و رفاه اجتماعی که هر یک به اندازه یک وزارتخانه مستقل است و نیازمند نماینده در کمیته. در چنین شرایطی تدبیر شد تا اعضا به گونه ای تعیین شوند که هر کدام با چندین عینک در فرایند کمیته ایفای نقش نمایند. بدین معنی که انتخاب اعضا مبتنی بر نقش های چندگانه ایشان در فضای مرتبط با این وزارتخانه بود. بدین ترتیب اگر یک نفر به عنوان نماینده تشکل های نابینایان کشور در کمیته عضویت داشت – که خود نیز نابینا بود- در عین حال این فرد از تخصص لازم در حوزه سیاستگذاری از یک سو و نیاز جامعه نابینایان کشور نیز بهره مند بود. به این ترتیب در خلا وجود احزاب در ایران برای تقویت چنین فرایندهایی، در زمان کوتاهی که وجود داشت، تلاش شد تا ترکیبی که در برگیرنده بخش وسیعی از جامعه مرتبط با وزارتخانه است، شکل داده شود.

۲. فرایند فعالیت کمیته ها مبتنی بر امتیاز دهی با تمرکز بر شاخصهای مربوط به صلاحیت های فردی و تخصصی تعریف شد تا هم از رای گیری جلوگیری شود و هم زمینه دفاع کمیته از پیشنهادات فراهم آید. از مشکلات عمده بر سر راه فعالیت کمیته ها ناشی از عدم آشنایی با این شیوه و تمرکز بر شاخص ها و امتیاز دهی در انتخاب وزیر و رییس سازمان و در عوض گرایش به سمت رای دهی سنتی بود. در یک فرایند ده روزه، مدیریت این نا آشنایی از یک سو و مدیریت کمیته ها برای تعیین و اجماع بر سر شاخص های تخصصی، مکانیزم امتیاز دهی، دریافت رزومه ها و بررسی رزومه ها به صورت عادلانه، سختی کار را چند برابر می کرد.

@alirabiei_ir
برای درک گفتار صادقانه پزشکیان در مورد انتخاب کابینه در مجلس و در پاسخ به نقدهایی که بدون توجه به پشتوانه نظری و همچنین واقعیت‌های ایران امروز بیان می‌شوند، همچنان که قبلاً نیز اشاره کرده‌ام، اصولاً در حوزه سیاست داخلی و نسبت بین دولت و جامعه، می‌توان سه نظریه برشمرد:

الف) نظریه حاکمیت و دولت قوی همراه با جامعه‌ای راضی از معیشت قابل قبول: بر اساس این نظریه، نیازی به تقویت جامعه نیست. حاکمیت با استفاده از ابزارهای خود، معیشتی قابل قبول فراهم می‌کند و به این طریق، مردم را از حضور موثر در صحنه‌های اجتماعی بی‌نیاز می‌سازد. جناح رقیب، چه در قالب نظریه‌ای مکتوب و چه نانوشته، از این رویکرد پیروی می‌کند. اما به دلیل بحران کارآمدی، حتی ممکن است در تأمین رضایت معیشتی مردم نیز موفق نباشد.

ب) توانمندسازی جامعه در برابر حاکمیت: این نظریه، بر قوی‌شدن جامعه به منظور گسترش مطالبه‌گری و فشار از پایین برای به عقب‌راندن  حاکمیت در سیاست‌های متعارض تاکید دارد. این نظریه به جامعه‌ای مطالبه‌گر اما لرزان منجر می‌شود که با حاکمیت در چالش دائمی است.

ج) توانمندسازی همزمان جامعه و ظرفیت‌سازی حاکمیت: این نظریه، جامعه را به عنوان شریکی موثر در کنار حاکمیت در صحنه عمل به رسمیت می‌شناسد و معتقد است تغییرات و اصلاحات بدون عقب‌گرد نتیجه تعاملی دائم (هرچند کند و بطئی) به‌دست می‌آید.

تجارب تاریخی ایران نشان می‌دهد که دو نظریه اول هرگز به نتایج مطلوبی دست نیافته‌اند. نظریه اول، موجب پیدایش جامعه‌ای ناراضی می‌شود که کاهش مشارکت در انتخابات‌های ملی یکی از نتایج بارز آن است. نظریه دوم نیز به جز ایجاد شکاف میان حاکمیت و مردم و ایجاد بحران‌های سیاسی و اجتماعی، دستاورد دیگری نداشته است.

@alirabiei_ir
روز پزشک امسال، با پیچ خوردن نام پزشک در انتخابات ریاست‌جمهوری، مفهوم گسترده‌‌تری را مطرح می‌کند.
روز پزشک بار دیگر مهاجرت پزشکان و پرستاران و اضافه شدن به مشکلات درونی نظام سلامت، افت سلامت، گسترش بیماری‌های زمینه‌ای و خطر افزایش بیماری‌های واگیردار، جامعه فقیر شده و افزایش خروج از جیب بیمار تا بیش از هفتاد درصد، بالارفتن فشارهای روانی و تاثیر آن بر سلامت و رفتارهای اجتماعی و... را یادآوری می‌کند و دولت مسیر دشواری را برای درمان این دردها در پیش دارد.

#روز_پزشک #پزشکیان #ظفرقندی

@alirabiei_ir
نمایندگان محترم مجلس

اگر شما نگران وضع سلامت مردم و آشفتگی در نظام فعلی سلامت هستید و اگر واقعا دغدغه فقر، عدالت، و وضع اسفبار اشتغال را دارید، نگذارید ایران از حضور ظفرقندی و میدری در دولت محروم شود.

نگاه کنید به موج حمایت همه فعالان حوزه سلامت فارغ از مشرب‌های سیاسی از ظفرقندی و همه عدالت‌جویان، نهادهای حامی معلولان، کارگران و اقتصاددانان از میدری.
آیا این‌همه دلایل، کافی نیست؟
شما که نماینده ملت هستید، نباید بی‌اعتنا به این نیازها، شرایط و حمایت‌ها باشید. نگذارید سیاسی‌کاری گروهی کوچک بر منفعت جامعه و خیر جمعی غلبه کند.

#نمایندگان_مجلس #میدری #ظفرقندی

@alirabiei_ir
🔻 به یاد آقای کلاین

✍️ علی ربیعی

آلن دلون، هنرپیشه‌ فقیدی که همین یکشنبه از دنیا رفت، برای بیش از هفتاد سال، نقش‌آفرینی کرد و آدمهایی از نسل‌ها، هویت‌ها و فرهنگ‌های مختل از جای‌جای این کره خاکی را برای تماشا به سالن‌های سینما و با پای تلویزیون‌ها کشاند.
آنچه برای من از شخص دلون علاوه بر هنر بازیگریش در قالب شخصیت‌های مختلف بر پرده سینما جالب است، نقش‌های پر از رنج و تلاش او در زندگی واقعی‌اش است که در ذهن نوعی «امپاتی» ایجاد می‌کند. کودکی نابسامان، فقر، کار در دوران نوجوانی، حضور در ارتش و جنگ، باربری وکار سطح پایین در رستوران‌ها و سرانجام تغییر مسیر و درخشش در عرصه سینما، مواردی است که دلون را از بقیه متمایز می‌کند. به نظر من، همه آدمهایی که با هوش و فراست، خالق فرصت‌های جدید در مسیر زندگی هستند قابل تحسین و احترامند.

من علاوه بر دنبال کردن موج‌های جدید سینما، همچنان به سینمای کلاسیک از هر ژانری که باشد علاقمندم و از دیدن آنها لذت می‌برم. آلن دلون از هنرپیشه‌های مورد علاقه‌ام است که با صدای دلنشین خسرو خسروشاهی در خاطر بسیاری از تماشاگران ایرانی مانا شد. از جمله فیلم‌های دلون که بعدازظهرهای گرم تابستان دوره نوجوانی و جوانی ، من و دوستانم را به سینما می‌کشاند آقای کلاین، دسته سیسیلی‌ها، یک پلیس، ظهر ارغوانی در ذهنم باقی مانده است.

وقتی خبر درگذشت دلون را شنیدم، به یاد نقش‌آفرینی او در فیلم آقای کلاین افتادم. این فیلم برایم تداعی‌گر بسیاری از آدمهایی است که پس از جنگ و در سایه تحریم دیده‌ایم که چگونه با فرصت‌طلبی، «کاسبی» می‌کنند و بخش جالب‌تر این فیلم، شرایطی است که آدمها را وادار به یافتن همزاد و یا نیمه گمشده خودشان می‌کند.

خاصیت هنر، رقم زدن نوعی ماندگاری و فراتر از مرز بودن برای هنرمندان واقعی است.

اگر به اندیشه، نوشتن و هنر، فضای بالیدن بدهیم، هم هنرمندان و تولیداتشان بزرگ‌تر و ارزشمندتر شده و هم فرهنگ و آثار هنری‌مان مرزهای داخلی را پست سر گذاشته و جهانی می‌شوند. همان‌گونه که هنوز نام و آوازه خیام، حافظ، سعدی، فردوسی، مولانا و.... از ورای قرن‌ها و مرزها با افتخار شنیده می‌شود و نه تنها ما؛ بلکه آیندگان این مرز و بوم نیز به آنها خواهند بالید، امروز هم در حوزه‌های ادب و فرهنگ از سینما (بازیگران، فیلمسازان،...) تا موسیقی و رمان و ادبیات و شعر و هنرهای تجسمی با حمایت و گشایش افق دید می‌توان بزرگانی خوشنام را پرورش داد و به جهان عرضه کرد.

@alirabiei_ir
Audio
🔴 فایل صوتی سخنرانی بسیار شنیدنیِ احمد میدری، وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی در دفاع از برنامه‌های خود در مجلس

لطفا همرسانی کنید
@jalaeipour
🔻 پنج‌شنبه شب رسانه‌ای

✍️ علی ربیعی

پنج شنبه شب در دورهمی انجمن صنفی روزنامه نگاران استان تهران که به سنت هرسال در روز خبرنگار برگزار می‌شود، شرکت کردم.
در این رویداد، من به عنوان رییس انجمن علمی ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات و آقای اکبر منتجبی رییس انجمن صنفی روزنامه‌نگاران از سیروس علی‌نژاد و لیلا رستگار این دو روزنامه‌نگار قدیمی تقدیر کردیم.

به یاد دارم برای تشکیل اولین انجمن صنفی روزنامه‌نگاران در سال ۷۶ (همان زمانی که مدیر مسئول روزنامه کار و کارگر بودم)، تلاشهای زیادی صورت گرفت. این کار دشوار بالاخره با ایجاد ائتلاف و هم‌نظری، در مهرماه ۷۶ به سرانجام رسید.

در آن زمان، نیازمند کمک گرفتن از مدیران مسئول برای ایجاد انسجام در جهت شکل‌گیری انجمن صنفی بودیم.

با آقایان هادی خامنه‌ای، عبدالله نوری، موسوی خوئینی‌ها، غلامحسین کرباسچی، مرتضی نبوی، مسیح مهاجری، حسین شریعتمداری، فیاضی و زنده‌یادان محمود دعایی و صفی‌زاده هیات موسس شدیم و من هم به عنوان رئیس اولین مجمع برای انتخابات تعیین شدم. بیشترین رای را روزنامه‌نگاران سلام آوردند اما در ترکیب هیات مدیره از کار و کارگر، کیهان، اطلاعات، جمهوری اسلامی و همشهری نیز جای گرفتند. در مجموع ترکیب متنوعی از تمامی گرایش‌ها وجود داشت.

انجمن صنفی در پی حوادث سال ۸۸، تعطیل و دفتر آن هم پلمب شد. وقتی به وزارت کار رفتم، بسیار تلاش کردم تا انجمن احیا شود، اما موانع قضایی مانع از بازگشایی شد.

بالاخره یک راه قانونی به روش تشکیلات استانی پیدا کردم و با مشورت و همفکری تعدادی از روزنامه‌نگاران به خصوص دوستانی همچون عباس عبدی، کامبیز نوروزی، شهریار شمس و بیژن رمضانی، بالاخره انجمن صنفی روزنامه‌نگاران استان تهران شکل گرفت.

در دورهمی پنج‌شنبه شب و در جمع رسانه‌ای‌ها، می‌اندیشم که برای طی کردن مسیر قوی کردن جامعه و گسترش نهادهای مدنی به صبوری، همفکری و ایجاد ائتلاف نیازمندیم و چقدر طی این مسیر دشوار بوده و نیاز به تمرین و ممارست دارد.

روزنامه‌نگاری امروز با مسائلی همچون استقلال، امنیت شغلی، امنیت سیاسی ، تامین امنیت امنیت نوشتن و پس از نوشتن روبرو است و در مجموع مباحثی همچون کوچ مرجعیت رسانه (که نتیجه بی‌مهری و عدم حمایت و نگاه امنیتی به رسانه‌هاست) نه تنها از کلان مسائل رسانه‌ها و روزنامه‌نگاری در کشور ماست، بلکه یک مسأله ملی نیز است. من معتقدم نیازمند یک سیاست‌گذاری جدید مبتنی بر شرایط داخلی و خارجی ایران امروز با نگاهی به تهدیدهای خارجی که تمامیت ذهنی ایرانیان را هدف قرار داده به طوری‌که یکپارچگی سرزمینی و هویت ملی ایرانیان را نیز تهدید می‌کند، نقطه ضعف‌های بنیادی ناشی از قانون نامتناسب مطبوعات، آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌های نوشته و نانوشته و محدودکننده آزادی مطبوعات و همچنین کوچک و ناچیز بودن اندازه اقتصاد رسانه، سیاست‌های متعارض صداو سیما و مواردی از این دست هستیم.
و با این همه، نقطه قوت بزرگ ما،گسترش شیوه اطلاع‌رسانی در بستر تکنولوژی‌های جدید و همچنین وجود روزنامه‌نگاران بادانش و پرانگیزه است. خوشبختانه علاوه بر دانشگاه‌ تهران و علامه طباطبایی، مراکز آموزش عالی زیاد دیگری در دهه اخیر به تربیت منابع انسانی در حوزه رسانه اهتمام ورزیده‌اند؛ اما تهدید تحدید کننده برای بزرگ شدن و بالیده شدن این افراد مانع شکل‌گیری رسانه‌های تاثیرگذار شده است. ایران می‌تواند رسانه‌هایی مهم و تأثیرگذار حتی در بیرون از مرزها و در سطح منطقه نیز داشته باشد.

به امید روزهای بهتر برای جامعه روزنامه‌نگاری و نهاد رسانه

@alirabiei_ir
به عنوان یک فعال در شورای راهبری می‌دانم که تایید صلاحیت نامزدها تک تک صورت گرفته و هیچ تایید صلاحیت لیستی در کار نبوده است. همه نهادها، از جمله اطلاعاتی مصرح در قانون به طور جداگانه نظر خود را اعلام کرده‌اند.

#کابینه_پزشکیان #مجلس #رای_اعتماد

@alirabiei_ir
گروهی اندک، می‌خواهند نظریه وفاق دولت چهاردهم را به بن بست بکشانند. آنها می‌خواهند کاری بکنند که چند تن از افراد معرفی شده برجسته اصلاح طلب رای نیاورند و به تعبیر خودشان دولت را با بن بست مواجه کنند.
انتظار جامعه از وجدان جمعی مجلس این است که تسلیم این تصمیم محفلی نشوند. بگذارید آرامش به جامعه بازگردد و دولت با همه تنوع خود، انبوه مشکلات ایجاد شده را حل کند.

#کابینه_پزشکیان #مجلس #رای_اعتماد

@alirabiei_ir
More