اخبار روز

#مطبوعات
Channel
News and Media
Persian
Logo of the Telegram channel اخبار روز
@AkhbarRoozPromote
268
subscribers
27.2K
photos
1.17K
videos
11.3K
links
آخرین اخبار و تحلیل‌های ایران و جهان
اخبار روز
(۱) #بخشی از یک گفت و گو گفت‌وگوی #شیوا_رهبران با عباس کیارستمی: به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام (۱) ترجمه: #میترا_سرحدی…
(۲)

#بخشی از یک گفت و گو
گفت‌وگوی #شیوا_رهبران با عباس کیارستمی:

به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام(۲ و پایانی)

ترجمه: #میترا_سرحدی

کیارستمی با شوخ‌طبعی منحصربه‌فرد خود به این حرف پاسخ می‌دهد. او با خود می‌گوید چه کسی می‌داند، شاید بدون انقلاب هم او می‌توانست جایزه نخل طلا را ببرد. نمی‌توان ثابت کرد که انقلاب، حتی به‌طور اتفاقی، موفقیت او در جشنواره فیلم کن را تسهیل کرد یا نه،زیرا انقلاب قبل از آن زمان اتفاق افتاده بود.
از نظر او، کسانی بین #انقلاب و فیلم‌های او نسبتی برقرار می‌کنند که معاش خود را از طریق پیوندهای نزدیک با دولت و نهادهای «به‌اصطلاح» فرهنگی تأمین می‌کنند. کیارستمی می‌گوید بعدها پساعقلانیت خام محققان، منتقدان و دانشگاهیان در غرب این نسبت‌های ساختگی رابه‌ صورت «حقیقت» گسترش دادند. اما آن‌هاهیچ ارتباطی با واقعیت ندارند.
من روی منطقی که در این گفت‌وگو به آن پی می‌برم پافشاری می‌کنم و از او دعوت می‌کنم کمک کند تا حقیقت یا افسانه‌ای را که در پس اظهارات درباره نقش او در سینمای موج نو ایران وجود دارد کشف کنم.
او پاسخ می‌دهد که واقعیت، امری ساختگی است و من یاد جملات قصار بسیاری می‌افتم که از او نقل شده: «دروغ، کوتاه‌ترین راه به حقیقت دروغ گفتن است».
پس از توقفی کوتاه او مؤدبانه می‌پذیرد که من با او مصاحبه کنم و به امید نزدیک‌تر شدن به حقیقت، با کنجکاوی هوشمندانه و هنرمندانه‌ای در سؤالات من تعمق می‌کند.
مصاحبه با کیارستمی در طی سه جلسۀ طولانی بین ژانویه ۲۰۰۸ و مه ۲۰۰۹ در خانۀ او در شمال تهران صورت گرفت، خانه‌ای پوشیده با فرش‌های قدیمی ایرانی، پر از ظروف شیشه‌ای و سرامیکی، مبلمان مدرن اروپایی، عکس‌ها و کتاب‌های خود کیارستمی و از همه مهم‌تر، همان‌گونه که کیارستمی با افتخار خاطرنشان می‌کند، دو پرینت روی دیوار اتاق نشیمن اثر کوروساوا که خود او به کیارستمی تقدیم کرده است.
در ابتدا کیارستمی زیاد به انجام مصاحبه تمایل نداشت و گفت که به‌ دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده است.
او ابتدا پیشنهاد داد در پاسخ به هر یک از پرسش‌ها عکسی به من بدهد (کیارستمی #عکاس مشهوری است که کارهایش در نمایشگاهی بزرگ در موزۀ هنرهای مدرن نیویورک در سال۲۰۰۷ نمایش داده شده‌اند). او گفت به کلمات به‌عنوان روشی برای بیان حقیقت اعتماد ندارد و حس می‌کنددر برابر آن‌ها «شلخته» است. من به او یادآوری کردم که به‌رغم ارزیابی خودش، خبرگان شعر فارسی او را کسی می‌دانندکه می‌داند چگونه با کلمات کار کند.
بالاخره ما توافق کردیم که من مصاحبۀ او را ضبط نکنم. به همین دلیل پاسخ‌های کیارستمی به سؤالات من به‌صورت نقل‌قول‌های مستقیم ارائه نشده‌اند.

متن کامل این گفت و گوی متفاوت را بخوانید
اینجا:
👇
http://www.magiran.com/cmmagazine

👇
@cm_magazine
اخبار روز
#کیا_رستمی: به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام 👇 @cm_magzine
(۱)
#بخشی از یک گفت و گو
گفت‌وگوی #شیوا_رهبران با عباس کیارستمی:

به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام (۱)
ترجمه: #میترا_سرحدی
#عباس_کیا_رستمی چندان با انجام مصاحبه موافق نبود و با بی‌میلی پذیرفت مصاحبه کند. من مصرانه به او یادآوری می‌کردم که حضور نداشتن فیلم‌سازی که «فیلم قرار است با او به ‌پایان برسد» برای پروژه‌ای با موضوع سینمای نو ایران پس از انقلاب اسف‌بار خواهد بود. او بالاخره موافقت کرد.
او در حالی‌که مقابل من نشسته لبخندی کنایه‌آمیز می‌زند و می‌گوید از زمانی‌که «آلبرتو النا» تصمیم گرفت نقل‌قول ژان لوک گداررا روی جلد کتابش با عنوان «سینمای کیارستمی» بیاورد، این گفته هر بار که کسی درباره او چیزی می‌گوید یا منتشر می‌کند، یادآوری می‌شود. ژان لوک گدار گفته بود: «سینما با گریفیث آغاز می‌شود و با کیارستمی پایان می‌یابد».
او به‌زحمت می‌گوید گدار این جمله را درباره «زندگی» بیان کرده است و «نه چیزی بیشتر» (۱۹۹۲)، که به «و زندگی ادامه دارد»- دومین بخش از «سه‌گانه زلزله»یا «سه‌گانه کوکر» - نیز معروف است (دو بخش دیگر «خانۀ دوست کجاست؟» (۱۹۸۷) و «زیر درختان زیتون» (۱۹۹۴) است).
کیارستمی توضیح می‌دهد که گفته‌های گدار درباره او ظرف ده پانزده سال گذشته به‌روشنی نشان می‌دهد که گدار دیگر اعتقاد ندارد که سینما با کیارستمی پایان می‌یابد.
من از او می‌پرسم منظورش از این حرف چیست؟ او فقط لبخند می‌زند، دستانش را تکان می‌دهد و می‌گوید به‌دور از شوخی صحبت درباره سینمای نو ایران برای او سخت است. مهم‌تر از همه اینکه او با عبارت «پس از انقلاب»در بحث سینمای نو ایران مشکل دارد، زیرا این در حکم پذیرفتن این نظر اشتباه است که انقلاب نقش مهمی در پیشرفت سینمای ایران بازی کرده است. از نظر او این نظریه مغالطه‌ای در تاریخ است. موج نو سینمای ایران پیش از انقلاب آغاز شده بود. او مطمئن است آن‌ها که از قِبل نهادهای دولتی و شبه‌دولتی امرار معاش می‌کنند، از ترس از دست دادن شغل‌شان، شایعاتی درباره منافع انقلاب برای سینما پخش می‌کنند.
از نظرکیارستمی، درواقع انقلاب رشد یک حرکت هنری ثمربخش را که دهه‌ها پیش از انقلاب ۱۹۷۹ آغاز شده بودبه تأخیر انداخت.حتی می‌توان گفت که هنرسینمای ایرانی علی‌رغم #سانسور، پارتی‌بازی و تعصبات پس ازانقلاب مسیر خود را طی کرد. تنها نکته مثبت انقلاب برای سینمای ایران (و هر شکلی از هنر و ادبیات در ایران امروز) توانایی تبلیغ فیلم‌ها در غرب و سایر نقاط دنیاست. گرچه کیارستمی این را«پدیده‌ای منفی» می‌داند.
کیارستمی معتقد است که انقلاب روی هنر او هیچ تأثیری نگذاشته است. اگرچه او خود را تا حد زیادی یک شهروند ایرانی می‌داند، نمی‌تواند با سینمای پس از انقلاب ارتباط برقرارکند و فیلم‌های خود را بخشی از جنبش سینمایی پس از انقلاب نمی‌داند. انقلاب محیط هنری یا فکری مطلوبی برای او ایجاد نکرد تا او بتواند در آن فیلم‌های خود را بسازد؛ انقلاب صرفاً یک اتفاق بود- اتفاقی تاریخی-که از کنار او عبور کرد، و او خود را بخشی از ژانری نمی‌داند که تحت عنوان «سینمای ایرانی پس از انقلاب»به فروش می‌رسد.
به عبارت دیگر، او نه یک فیلم‌ساز «انقلابی» و نه «پس از انقلاب»ی است. او می‌داند که اغلب به «واقعیت‌گریزی» و منعکس نکردن واقعیت و روح زمانۀ پس از انقلاب در فیلم‌هایش متهم می‌شود. او این موضوع را به این حقیقت نسبت می‌دهد که هیچ تلاشی برای درک پدیدۀ انقلاب نمی‌کند. او برای پیگیری این هدف، زندگی در ایران را گاهی به طرزی بسیار واقع‌گرایانه و گاهی شاعرانه و آن‌جهانی توصیف می‌کند. این محیط برای هنر او حیاتی و، به گونه‌ای، دلیل ماندن او در ایران است. از نظر او، بسیاری از فیلم‌سازان مهم و تأثیرگذار مانند #گلستان، #شهید_ثالث و #نادری نتوانستند فیلم‌هایی بسازند که استحقاقش را داشتند، به این دلیل که میهن خود را ترک کردند و نتوانستند در تبعید به ثبات برسند. به همین دلیل است که کیارستمی با وجود دشواری‌های بسیار در ایران ماند. او به من یادآوری می‌کند که ابتدای کار فیلم‌سازی‌اش به دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برمی‌گردد؛ سال‌هایی که او با کانون، به مدیریت #لیلی_ارجمند و تحت حمایت فرح دیبا، کار می‌کرد.
من به او می‌گویم که می‌دانم فیلم‌های پیش از انقلاب او، مانند «نان و کوچه» و «گزارش»، که به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۷ ساخته شده‌اند، او را به‌عنوان یک فیلم‌ساز مهم موج نو ایران معرفی کردند. اما پس از انقلاب بود که او فیلم‌سازی در اندازۀ جهانی شد: او جایزه نخل طلا را برای فیلم طعم گیلاس، بیست سال پس از ساختن گزارش و هجده سال پس از انقلاب ۱۹۷۹ برد.
👇
@cm_magazine
#کیا_رستمی: به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام

👇
@cm_magzine
بعد از سرکوب #جنبش_دانشجویی
نوبت به دیگر بازوی #جامعه_مدنی رسید. #مطبوعات تحت شدیدترین فشارها بودند. توقیف فله‌ای به رهبری #مرتضوی آغاز شد. #۱۸تیر۷۸


t.co/orYrFmZKc2
payam shaabani
@mamlekate