اخبار روز

#عباس_کیا_رستمی
Канал
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала اخبار روز
@AkhbarRoozПродвигать
268
подписчиков
27,2 тыс.
фото
1,17 тыс.
видео
11,3 тыс.
ссылок
آخرین اخبار و تحلیل‌های ایران و جهان
اخبار روز
#کیا_رستمی: به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام 👇 @cm_magzine
(۱)
#بخشی از یک گفت و گو
گفت‌وگوی #شیوا_رهبران با عباس کیارستمی:

به دلیل رفتار شرم‌آور #مطبوعات ایرانی پس از برنده شدن نخل طلابرای طعم گیلاس در سال ۱۹۷۷، در ده سال گذشته، یا چیزی در این حدود، هیچ مصاحبۀ عمومی‌ای در ایران انجام نداده ام (۱)
ترجمه: #میترا_سرحدی
#عباس_کیا_رستمی چندان با انجام مصاحبه موافق نبود و با بی‌میلی پذیرفت مصاحبه کند. من مصرانه به او یادآوری می‌کردم که حضور نداشتن فیلم‌سازی که «فیلم قرار است با او به ‌پایان برسد» برای پروژه‌ای با موضوع سینمای نو ایران پس از انقلاب اسف‌بار خواهد بود. او بالاخره موافقت کرد.
او در حالی‌که مقابل من نشسته لبخندی کنایه‌آمیز می‌زند و می‌گوید از زمانی‌که «آلبرتو النا» تصمیم گرفت نقل‌قول ژان لوک گداررا روی جلد کتابش با عنوان «سینمای کیارستمی» بیاورد، این گفته هر بار که کسی درباره او چیزی می‌گوید یا منتشر می‌کند، یادآوری می‌شود. ژان لوک گدار گفته بود: «سینما با گریفیث آغاز می‌شود و با کیارستمی پایان می‌یابد».
او به‌زحمت می‌گوید گدار این جمله را درباره «زندگی» بیان کرده است و «نه چیزی بیشتر» (۱۹۹۲)، که به «و زندگی ادامه دارد»- دومین بخش از «سه‌گانه زلزله»یا «سه‌گانه کوکر» - نیز معروف است (دو بخش دیگر «خانۀ دوست کجاست؟» (۱۹۸۷) و «زیر درختان زیتون» (۱۹۹۴) است).
کیارستمی توضیح می‌دهد که گفته‌های گدار درباره او ظرف ده پانزده سال گذشته به‌روشنی نشان می‌دهد که گدار دیگر اعتقاد ندارد که سینما با کیارستمی پایان می‌یابد.
من از او می‌پرسم منظورش از این حرف چیست؟ او فقط لبخند می‌زند، دستانش را تکان می‌دهد و می‌گوید به‌دور از شوخی صحبت درباره سینمای نو ایران برای او سخت است. مهم‌تر از همه اینکه او با عبارت «پس از انقلاب»در بحث سینمای نو ایران مشکل دارد، زیرا این در حکم پذیرفتن این نظر اشتباه است که انقلاب نقش مهمی در پیشرفت سینمای ایران بازی کرده است. از نظر او این نظریه مغالطه‌ای در تاریخ است. موج نو سینمای ایران پیش از انقلاب آغاز شده بود. او مطمئن است آن‌ها که از قِبل نهادهای دولتی و شبه‌دولتی امرار معاش می‌کنند، از ترس از دست دادن شغل‌شان، شایعاتی درباره منافع انقلاب برای سینما پخش می‌کنند.
از نظرکیارستمی، درواقع انقلاب رشد یک حرکت هنری ثمربخش را که دهه‌ها پیش از انقلاب ۱۹۷۹ آغاز شده بودبه تأخیر انداخت.حتی می‌توان گفت که هنرسینمای ایرانی علی‌رغم #سانسور، پارتی‌بازی و تعصبات پس ازانقلاب مسیر خود را طی کرد. تنها نکته مثبت انقلاب برای سینمای ایران (و هر شکلی از هنر و ادبیات در ایران امروز) توانایی تبلیغ فیلم‌ها در غرب و سایر نقاط دنیاست. گرچه کیارستمی این را«پدیده‌ای منفی» می‌داند.
کیارستمی معتقد است که انقلاب روی هنر او هیچ تأثیری نگذاشته است. اگرچه او خود را تا حد زیادی یک شهروند ایرانی می‌داند، نمی‌تواند با سینمای پس از انقلاب ارتباط برقرارکند و فیلم‌های خود را بخشی از جنبش سینمایی پس از انقلاب نمی‌داند. انقلاب محیط هنری یا فکری مطلوبی برای او ایجاد نکرد تا او بتواند در آن فیلم‌های خود را بسازد؛ انقلاب صرفاً یک اتفاق بود- اتفاقی تاریخی-که از کنار او عبور کرد، و او خود را بخشی از ژانری نمی‌داند که تحت عنوان «سینمای ایرانی پس از انقلاب»به فروش می‌رسد.
به عبارت دیگر، او نه یک فیلم‌ساز «انقلابی» و نه «پس از انقلاب»ی است. او می‌داند که اغلب به «واقعیت‌گریزی» و منعکس نکردن واقعیت و روح زمانۀ پس از انقلاب در فیلم‌هایش متهم می‌شود. او این موضوع را به این حقیقت نسبت می‌دهد که هیچ تلاشی برای درک پدیدۀ انقلاب نمی‌کند. او برای پیگیری این هدف، زندگی در ایران را گاهی به طرزی بسیار واقع‌گرایانه و گاهی شاعرانه و آن‌جهانی توصیف می‌کند. این محیط برای هنر او حیاتی و، به گونه‌ای، دلیل ماندن او در ایران است. از نظر او، بسیاری از فیلم‌سازان مهم و تأثیرگذار مانند #گلستان، #شهید_ثالث و #نادری نتوانستند فیلم‌هایی بسازند که استحقاقش را داشتند، به این دلیل که میهن خود را ترک کردند و نتوانستند در تبعید به ثبات برسند. به همین دلیل است که کیارستمی با وجود دشواری‌های بسیار در ایران ماند. او به من یادآوری می‌کند که ابتدای کار فیلم‌سازی‌اش به دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ برمی‌گردد؛ سال‌هایی که او با کانون، به مدیریت #لیلی_ارجمند و تحت حمایت فرح دیبا، کار می‌کرد.
من به او می‌گویم که می‌دانم فیلم‌های پیش از انقلاب او، مانند «نان و کوچه» و «گزارش»، که به‌ترتیب در سال‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۷۷ ساخته شده‌اند، او را به‌عنوان یک فیلم‌ساز مهم موج نو ایران معرفی کردند. اما پس از انقلاب بود که او فیلم‌سازی در اندازۀ جهانی شد: او جایزه نخل طلا را برای فیلم طعم گیلاس، بیست سال پس از ساختن گزارش و هجده سال پس از انقلاب ۱۹۷۹ برد.
👇
@cm_magazine