بعد از مرگ دلخراش
#فاطمه_رضایی ۱۱ ساله و
#ساناز_جمشیدی، امروز
#اسرا_عباس_نژاد در اغمااست.
او هماکنون با حال بسیار وخیم در بیمارستان است.
این قصهی زنان این سرزمین است. زنانی که از مواهب شهروندی در این سرزمین، هیچ، نصیبشان نشده، الّا «حذف».
ملت بزرگ ایران، امروز، روز سرنوشتساز ایستادگی در برابر «حذف» است.
حذفی سیستماتیک که تا دیروز بیشتر زیر پوست جامعه در جریان بود و هر کسی را که صدایی داشت، حذف میکرد و امروز شمشیر را از رو بسته و عربدهکشان از کوچه تا مدرسه و مترو را قرق کرده است و حریف میطلبد و در پی
#حذف زن و مرد و پیر و جوان است.
یکی از بارزترین ویژگی توتالیتاریسم «حذف» است.
حذفِ همهی اشکال نظارت مردم بر عملکرد حاکمیت است. همهشان اوایل کارشان همیشه با کمی پنهانکاری انجام میشود و آخر عمرشان بدون رودربایستی به حذف میپردازند، با وقاحتی که شدت و حدّت را مرزهایی نو میبخشد.
بیپرده میگویم این میزان وقاحت را تا کنون در تاریخ توتالیتاریسم، کسی ندیده و نخوانده.
میگویند حملات شیمیایی نشان از جنگ میان قدرت در حکومت است.
ملت بزرگ ایران به آنان که در راس حکومت از طریق کشتن ما! به جان هم افتادند، پیام خود را به اشکال مختلف رسانده است:
از هر دارودستهای که باشید، بین ما خواهان ندارید و کیست که نداند صاحبخانه مردماند و موقعیت شما در اجاره.
شما به مبتلا به شرارت بیدرماناید ،
برای ما مدتهاست که شما سرآمدهاید و باااید بروید.
ملت بزرگ ایران! چه نشستهاید که کسی کاری کند. حاشا که منتظر نجات دهنده از خارج نباشیم. این انتظار به مرگ تهماندههای امید در این جامعه منتهی خواهد شد.
به دختران و پسران جوانتان نگاه کنید. مرگ جوان، مرگ آینده است و ملت بیآینده، راهی فناست. به مرگ جوان تن مدهید.
برای فریدون نامه نوشتند و به همراهش گنج و مال و زر و گوهر فرستادند تا سر بریدهی پسرش را فراموش کند.
فریدون گفت: اینها را فرستادهاید تا من ایرج را فراموش کنم؟ من خونِ پاکِ ایرج را به زر و گوهرِ کثیفِ شما نفروشم. آن کس که خون فرزند فراموش کند یا به زر و گوهر بفروشد، اژدهازاده است و آدمیزاده نیست. «زهرا عبدی»
https://t.center/Abdinovelist