✳️ نراقی: داشتم میگفتم: اینقدر سعی نکن که همه گناهها را به گردن «حکومتهای غربی» بیندازی و «مردم غرب» را از هر نظر تبرئه کنی … فعلاً، همینقدر بگویم که تنها استالین نیست که مسؤول آنهمه کشت و کشتار است. استالین به راه لنین رفت؛ و لنین هم پیرو مارکس بود. دیکتاتوری پرولتاریا و آنهمه خشونت حزب را، در حقیقت، مارکس پایه گذاری کرد. بوکانین، صد و بیست سال پیش، در نامهای به مارکس، نوشت: «آقای مارکس! من برای شما احترام قائلم. اما افکار شما مرا در مورد
آزادی انسان به وحشت میاندازد.» … هیچوقت فکر نکن غرب دوبخش دارد: و یک بخش آن سرمایهدار و زورگو و غیرانسانی است، ولی بخش دیگر آن بزرگوار و عادل و دلسوز ملتهای ستمدیده شرق است. نه! هیچ بخشی از غرب با ملتهای شرقی احساس همبستگی نمیکند. … ژانپل سارترها را نمیتوان یکسره انکار کرد: نه فلسفهشان را، نه همه کارهاشان را، و نه حتی اخلاق سیاسیشان را. ولی معنای این حرف این نیست که ما تصور کنیم سارتر قادر است به تمام بشریت به یک چشم نگاه کند. سارتر نیز، مانند هرکس دیگری، تحت تأثیر تعصبات شخصی و ملی خویش است …
خویی: … نخست اینکه، پیش از این هم گفتم، من از روشی در اندیشیدن پیروی میکنم که مرا از شتابکار بودن در رسیدن به داوریهای کلی باز میدارد. دوم اینکه من به هیچ روی و در هیچجا نگفتهام که غرب «تنها دو بخش دارد». غرب، من میگویم، چندین و چند بخش دارد. به شماره فرهنگهای غربی گوناگون، در حقیقت، غربهای گوناگون داریم. … سوم اینکه من با آقای سارتر، به هیچروی، میانهای ندارم. … چهارم اینکه از کارهایی که هشت تا دارودسته یا حزب غربی و شانزده تا سارتر و سیمون دوبوار و نهصدوپنجاهوشش عدد روشنفکر غربی کردهاند و میکنند نمیتوان، و نباید، درباره رفتارها و ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی «همه» مردم غرب نتیجههای کلی گرفت. فلان روستائی غربی، برای نمونه، چه کاری به این کارها دارد؟ یا فلان …
نراقی: به این انساندوستی تو احترام میگذارم. این، در حقیقت، یکی از خصلتهای شرقی است. ولی در نظر داشته باش که من هم، در سخن گفتن از «یکپارچگی غرب»، به «همه» مردم غرب نظر ندارم. من دارم از غرب متفکر، از غرب روشنفکر، از غرب صاحب حزب، از چپ تا راست، حرف میزنم. … چنانکه پیش از این هم گفتم، ما شرقیان، بخصوص ما مسلمانان، تا هنگامی که امتیاز یا موقعیت خاص را «حق» خود ندانیم، در راه رسیدن به آن اقدامی نمیکنیم. و این در حقیقت یکی از جنبههای «آزادگی» شرقی است. …. این روحیه سرسپردگی به «حق» را نه تنها در «جامعه»های شرقی، بلکه، در «فرد» شرقی نیز میتوان دید. ما شرقیان به «اخلاق» سر سپردهایم. … در غرب،
آزادی چیزی جز
آزادی«مسابقه» نیست. و، در این مسابقه، امتیاز یا جایزه تنها به «برنده» داده میشود، نه صاحب «حق»!
خوئی: آری. «هدف عذرخواه هر وسیلهای است.» …
#آزادی_حق_و_عدالت#مناظره_اسماعیل_خویی_با_احسان_نراقی(چاپ دوم، تهران:انتشارات امیرکبیر، ۱۳۵۷)
صص۱۶۹-۱۷۲.
@Ab_o_Atash